کلمه جو
صفحه اصلی

dauntless


معنی : سرانداز
معانی دیگر : نترس، بی باک، بی هراس، متهور، بی ترس، بی پروا

انگلیسی به فارسی

(شخص) نترس، بی‌باک، جسور، متهور، بی‌پروا، پردل، پرجرئت، شجاع


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: dauntlessly (adv.), dauntlessness (n.)
• : تعریف: unable to be intimidated or discouraged; not daunted; fearless.
مترادف: fearless, intrepid, stout-hearted, undaunted, unflinching
متضاد: fearful, timid
مشابه: bold, brave, courageous, daring, doughty, gutsy, lionhearted, resolute, stalwart, valiant, valorous, venturesome

- Though wounded, the dauntless lieutenant continued to command his platoon.
[ترجمه آرمان بدیعی] با وجود اینکه زخمی بود، ستوان جسور و بی باک به فرماندهی کردن جوخه اش ادامه داد.
[ترجمه ترگمان] ستوان که با آنکه مجروح شده بود همچنان به جوخه خود ادامه می داد
[ترجمه گوگل] اگرچه زخمی شد، ستوان بی ادب همچنان به فرماندهی خود ادامه داد
- She was dauntless in her efforts to discover the truth.
[ترجمه ترگمان] در تلاش او بود که حقیقت را کشف کند
[ترجمه گوگل] او در تلاش هایش برای کشف حقیقت بی رحم بود

• bold, fearless, daring, impossible to frighten
someone who is dauntless is brave and not easily frightened or discouraged; a literary word.

مترادف و متضاد

سرانداز (صفت)
brave, bold, daring, intrepid, dauntless

bold, courageous


Synonyms: aweless, brave, daring, doughty, fearless, gallant, game, heroic, indomitable, intrepid, invincible, lionhearted, resolute, stouthearted, unafraid, unconquerable, undaunted, unfearing, unflinching, valiant, valorous


Antonyms: afraid, daunted, discouraged, disheartened, fearful, frightened, intimidated, scared, terrified


جملات نمونه

1. Dauntless in spirit, they became steeled through hardship.
[ترجمه ترگمان]با روحیه ای قوی، با سختی رو به رو شدند
[ترجمه گوگل]با روحیه بی نظیر، آنها از طریق سختی دوری می کردند

2. Dauntless decided to take a firm stand in the matter.
[ترجمه ترگمان]Dauntless نام داشت که در این امر شرکت کند
[ترجمه گوگل]داونتز تصمیم گرفت تا موضع قوی خود را در مورد این موضوع بگذارد

3. Whatever the reason, Dauntless bit his tongue and resolved to put up with Cleo Sinister.
[ترجمه ترگمان]هرچه عقل و نام نام داشت زبانش را گاز می گرفت و عزم جزم کرده بود که با کلئو پیش برود
[ترجمه گوگل]به هر دلیلی، Dauntless کمی زبانش را کشید و تصمیم گرفت با Cleo Sinister کنار بیاید

4. Dauntless regarded this imposing edifice with dismay.
[ترجمه ترگمان]Dauntless این عمارت با ابهت را با ترس نگاه کرد
[ترجمه گوگل]بی ادبانه این ساختمان تحمیل را با ناراحتی در نظر گرفت

5. Uttering a cry of disgust, Dauntless leapt forward and dragged Cleo up by the arm.
[ترجمه ترگمان]فریادی از بیزاری، نام بی نام جلو پرید و با دست کلئو را گرفت
[ترجمه گوگل]فریاد زدن از انزجار، داونتس به جلو حرکت کرد و Cleo را با دست باز کرد

6. Dauntless took down his sword from its saddle sheath.
[ترجمه ترگمان]نام شمشیرش را از غلاف زین پایین آورد
[ترجمه گوگل]غافلگیر شمشیر خود را از غلاف زین خود برداشت

7. Dauntless reviewed his feelings about imminent death.
[ترجمه ترگمان]Dauntless احساسات خود را در مورد مرگ قریب الوقوع بررسی کرد
[ترجمه گوگل]غافلگیر احساسات خود را در مورد مرگ ناگهانی بررسی کرد

8. Dauntless doubted whether she could direct her attention upon anything long enough to sustain a sense of faith.
[ترجمه ترگمان]بی کر تردید داشت که آیا می تواند توجهش را به هر چیزی جلب کند که به اندازه کافی ایمان داشته باشد
[ترجمه گوگل]بی تردید شک و تردید داشت که آیا او می تواند توجه او را به هر چیزی که به اندازه کافی بلند است، حفظ کند

9. Dauntless had been a young boy then, newly recruited into the order and eager to prove himself worthy.
[ترجمه ترگمان]آن زمان پسر جوانی بود که تازه متولد شده بود و مشتاق بود که خودش را شایسته نشان دهد
[ترجمه گوگل]پس از آن داوطلب پسر جوان بود که تازه به منظور سفارش استخدام شد و مشتاقانه ثابت کرد که خود را شایسته است

10. Fortunately, too, he had at least one dauntless and resourceful boy of school age to assist.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه او دست کم یک مرد بی باک و کاردان و کاردان مدرسه را داشت که به آن ها کمک کند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، او تا به حال حداقل یک پسر بی رحم و مجرب از سن مدرسه برای کمک به

11. Dauntless himself was fighting an urge to doze.
[ترجمه ترگمان]خود نیز با میل به چرت زدن مبارزه می کرد
[ترجمه گوگل]خود را بی رحم با خواسته های خود درگیر کرد

12. Dauntless leapt down from Contralto's back.
[ترجمه ترگمان]نام سوفی نام از پشت سر او پایین پرید
[ترجمه گوگل]بدون تردید از پشت کانترالتو عقب می افتد

13. Dauntless dismounted from Contralto and led the horse forward.
[ترجمه ترگمان]بی Dauntless از اسب پیاده شد و اسب را به جلو هدایت کرد
[ترجمه گوگل]غافلگیر از Contralto جدا شد و اسب را به جلو هدایت کرد

14. Dauntless found it hard to maintain his belief, or indeed suspend his disbelief, in what he was doing.
[ترجمه ترگمان]Dauntless را دشوار می یافت که باور او را حفظ کند، یا بر استی disbelief را معلق نگه دارد، در کاری که انجام می داد
[ترجمه گوگل]غافلگیر شد که اعتقادش را حفظ کرد یا اینکه کافر خود را در آنچه که انجام می داد، به حالت تعلیق درآورد

15. It is here that the dauntless cavalrymen of Ellyrion rest when they return from their long sweeps through their embattled land.
[ترجمه ترگمان]در اینجا است که سواره نظام بزرگ Ellyrion هنگام بازگشت از سرزمین های دراز خود در سرزمین embattled باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]این در اینجا است که سواره نظامهای ناپاک الیلیون زمانی که از سرازیرهای طولانی خود در سرزمین کشته شده خود میروند، باقی میمانند

پیشنهاد کاربران

مصمم، بی باک ، شجاع


کلمات دیگر: