کلمه جو
صفحه اصلی

deliberation


معنی : مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش
معانی دیگر : ژرف اندیشی، ژرفنگری، غور و بررسی، تعمق، ژرفروی، (بیشتر جمع) بحث و بررسی جوانب، کنکاش، تعمق و تبادل نظر، چاره جویی، فرصت

انگلیسی به فارسی

سنجش، بررسی، تأمل، کنکاش


مشورت، مشاوره، شور


حساب‌شدگی، احتیاط، متانت، وقار، آرامش


مشورت، شور، تامل، بررسی، سنجش، اندیشه، غور، خیال


انگلیسی به انگلیسی

• careful consideration; discussion, formal consultation
deliberation is careful consideration of a subject.
if you do something with deliberation, you do it slowly and carefully.
deliberations are formal discussions; a formal use.

مترادف و متضاد

مشورت (اسم)
counsel, advice, consultation, deliberation, advisement, rede

تامل (اسم)
indecision, deliberation, advisement, reflection, contemplation, hesitation

اندیشه (اسم)
deliberation, opinion, reflection, thought, anxiety, worry, idea, solicitude, notion, device, meditation, plan, reflexion, mentality

خیال (اسم)
illusion, fiction, impression, vision, apparition, deliberation, intention, guess, thought, design, fancy, idea, notion, imagination, phantom, ghost, mind, meditation, plan, whim, whim-wham, reverie, cogitation, hallucination, figment, dream, simulacrum, spectrum, fantom, speculation, phantasma, wraith

غور (اسم)
bottom, deliberation, contemplation, depth, diving, deep thinking, dive

شور (اسم)
deliberation, emotion, excitement, frenzy, passion, rapture, sensation, craze, phrensy

بررسی (اسم)
study, deliberation, discussion, survey, check, handling, scrutiny, checking

سنجش (اسم)
comparison, consideration, deliberation, evaluation, measurement

serious thought, discussion


Synonyms: application, attention, brainwork, calculation, care, carefulness, caution, cerebration, circumspection, cogitation, confabulation, conference, consideration, consultation, debate, forethought, heed, meditation, prudence, purpose, rap, ratiocination, reflection, speculation, study, ventilation, wariness


جملات نمونه

1. such decisions require much deliberation
اینگونه تصمیمات نیاز به غور و بررسی فراوان دارد.

2. Take time for deliberation; hste spoils everything.
[ترجمه ساعی رضایی] زمان کافی برای تعمق و تفکر در نظر بگیرید، عجله همه چیز را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]تامل کنید، همه چیز را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]زمان برای مشورت بخرید hste همه چیز را خراب می کند

3. After long deliberation, they decided not to buy.
[ترجمه ساعی رضایی] بعد از تامل و تفکر زیاد تصمیم گرفتند که نخرند
[ترجمه ترگمان]پس از مشورت های طولانی تصمیم گرفتند بخرند
[ترجمه گوگل]بعد از بحث و جدل، تصمیم گرفتند که خرید نکنند

4. After much deliberation, a decision was reached.
[ترجمه ساعی رضایی] بعد از بررسی زیاد به توافقی رسیدند
[ترجمه ترگمان]پس از مشورت بسیار، تصمیمی گرفته شد
[ترجمه گوگل]بعد از مشورت زیاد تصمیم گرفتیم

5. After careful deliberation, it was agreed to abandon the project.
[ترجمه ساعی رضایی] بعد از بررسی دقیق موافقت شد که پروژه منتفی شود
[ترجمه ترگمان]پس از مشورت دقیق، موافقت شد که پروژه را رها کنید
[ترجمه گوگل]پس از مشورت دقیق، موافقت کرد که پروژه را ترک کند

6. She spoke with force and deliberation.
[ترجمه ساعی رضایی] او با تحکم و تامل سخن می گفت
[ترجمه ترگمان]با زور و تامل صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او با زور و مشورت صحبت کرد

7. After much deliberation, she decided to accept their offer.
[ترجمه ساعی رضایی] پس از بررسی زیاد او تصمیم گرفت پیشنهادشان را قبول کند
[ترجمه ترگمان]بعد از مشورت بسیار، تصمیم گرفت پیشنهاد آن ها را بپذیرد
[ترجمه گوگل]پس از بحث و جدل، تصمیم گرفت پیشنهاد خود را بپذیرد

8. After much deliberation, first prize was awarded to Derek Murray.
[ترجمه ترگمان]پس از مشورت های بسیار، جایزه اول به درک ماری اهدا شد
[ترجمه گوگل]پس از بحث و جدال، جایزه اول به Derek Murray اعطا شد

9. With slow deliberation, he tore the letter into pieces.
[ترجمه ترگمان]با کمی تامل نامه را پاره کرد
[ترجمه گوگل]با اندوه آگاهانه، نامه را به قطعات تقسیم کرد

10. What was the result of your deliberation?
[ترجمه ترگمان]پس the چه بود؟
[ترجمه گوگل]نتیجه بحث شما چیست؟

11. After ten hours of deliberation, the jury returned a verdict of 'not guilty'.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه پس از ده ساعت مشورت حکم محکومیت خود را صادر کرد
[ترجمه گوگل]پس از ده ساعت مشورت، هیئت منصفه حکم 'گناهکار' را صادر کرد

12. She signed her name with great deliberation.
[ترجمه ترگمان]او نام او را با تامل بسیار امضا کرد
[ترجمه گوگل]نام او را با مشورت عالی امضا کرد

13. They reached a verdict after hours of deliberation.
[ترجمه ترگمان]پس از ساعت مشورت به رای دادگاه رسیدند
[ترجمه گوگل]بعد از ساعت کار، به حکم رسیدند

14. Time and the most careful deliberation of the issues raised are available in the House of Lords.
[ترجمه ترگمان]زمان و the مسائل مطرح در مجلس اعیان در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]زمان و مراقبت دقیق از مسائل مطرح شده در مجلس لرد ها در دسترس است

15. After hours of deliberation the court failed to rule on the constitutionality of Mr Yeltsin's measures.
[ترجمه ترگمان]پس از ساعت ها تامل، دادگاه نتوانست در مورد قانونی بودن اقدامات آقای یلتسین، قانونی به عمل آورد
[ترجمه گوگل]پس از ساعتها بحث بر سر قانون اساسی اقدامات آقای یلتسین، دادگاه تصمیم نگرفت

Such decisions require much deliberation.

این‌گونه تصمیمات نیاز به غور و بررسی فراوان دارد.


the deliberations of a group of statesmen

کنکاش و ژرف اندیشی گروهی دولتمرد


پیشنهاد کاربران

چاره اندیشی ، رایزنی ، گفتگوی رایزنانه

هم فکری

به شور گذاشتن، شور، شورا، بررسی

تامل و تعمق کردن
Consideration

باریک بینی
ژرف نگری
مداقه

مشاوره، مشورت


کلمات دیگر: