1. the news of my father's death dazed me
خبر مرگ پدرم مرا منگ کرد.
2. the blow he received on the head dazed him for a while
ضربه ای که به سرش وارد شد تا مدتی او را گیج کرد.
3. The splendor of the palace dazed him.
[ترجمه ترگمان]شکوه کاخ او را گیج کرد
[ترجمه گوگل]شکوه و جلال قصر او را خیره کرد
4. After the accident John was dazed.
[ترجمه ترگمان]بعد از تصادف، جان گیج شده بود
[ترجمه گوگل]پس از حادثه یخ زده شد
5. Dazed survivors staggered from the wreckage.
[ترجمه ترگمان]بازمانده های Dazed از لاشه هواپیما به لرزه افتادند
[ترجمه گوگل]بازماندگان متزلزل از خرابکاری متلاشی شده اند
6. The blow on the head dazed him for a moment.
[ترجمه ترگمان]ضربه سر لحظه ای او را گیج کرد
[ترجمه گوگل]ضربه به سر او را برای یک لحظه مضطرب کرد
7. His dazed eyes stare at the eels, which still writhe and entwine.
[ترجمه ترگمان]چشمان مبهوت او به مارماهی خیره می شود که هنوز به خود می پیچید و درهم می پیچید
[ترجمه گوگل]چشم های خیره کننده اش به قارچ ها، که هنوز هم نوازش می کنند، چشم دوخته اند
8. Jimmy was still dazed by the blow to his head.
[ترجمه ترگمان]جیمی هنوز گیج و مبهوت بود
[ترجمه گوگل]جیمی هنوز با ضربه به سرش خیره شده بود
9. He looked dazed as he spoke to reporters, managing only a weak smile.
[ترجمه ترگمان]وقتی با خبرنگار صحبت می کرد گیج به نظر می رسید، و تنها لبخند ضعیفی بر لب داشت
[ترجمه گوگل]او به عنوان خبرنگار صحبت کرد و فقط یک لبخند ضعیف را کنترل کرد
10. She looked dazed and frightened.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او زخمی شد و ترسید
11. I still felt a little dazed.
[ترجمه ترگمان]هنوز احساس گیجی می کردم
[ترجمه گوگل]من هنوز کمی احساس خجالت کردم
12. They were dazed but did not seem to be badly hurt.
[ترجمه ترگمان]آن ها گیج بودند، اما به نظر نمی رسید که آسیب بدی دیده باشند
[ترجمه گوگل]آنها خجالت کشیدند اما به نظر نمی رسید به شدت آسیب ببینند
13. She stood dazed and weak-kneed beside the coffin.
[ترجمه ترگمان]او گیج و بی حال در کنار تابوت ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود متورم و ضعیف زانو در کنار تابوت
14. At the end of the interview I was dazed and exhausted.
[ترجمه ترگمان]در پایان مصاحبه من گیج و کوفته بودم
[ترجمه گوگل]در انتهای مصاحبه من خشمگین شدم و خسته شدم
15. Survivors waited for the rescue boats, dazed and frightened.
[ترجمه ترگمان]زنده موندن برای قایق های نجات، گیج و سردرگم منتظر بودند
[ترجمه گوگل]بازماندگان قایق های نجات را انتظار داشتند، مضطرب و ترسناک بودند