کلمه جو
صفحه اصلی

baltic


معنی : وابسته به بالتیک، دریای بالتیک در شمال اروپا
معانی دیگر : وابسته به دریای بالتیک، وابسته به کشورهای بالتیک، شاخه ی زبان های بالتیک (پروسی کهن، لیتوانی، لتونیایی و غیره) از خانواده ی هند و اروپایی

انگلیسی به فارسی

بالتیک، وابسته به بالتیک، دریای بالتیک در شمال اروپا


دریای بالتیک در شمال اروپا، وابسته به بالتیک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, near, or pertaining to the Baltic Sea.

(2) تعریف: of, designating, or pertaining to a group of Indo-European languages that includes Lithuanian and Old Prussian.

• pertaining to the baltic sea; pertaining to the baltic states (estonia, latvia and lithuania)

مترادف و متضاد

وابسته به بالتیک (صفت)
baltic

دریای بالتیک در شمال اروپا (صفت)
baltic


کلمات دیگر: