1. a calamitous flood
سیل مصیب بار
2. Emblematic of this calamitous development has been the motorisation of Chinese mobility.
[ترجمه ترگمان]Emblematic از این توسعه فاجعه بار، قابلیت تحرک چین بوده است
[ترجمه گوگل]نشانه های این پیشرفت فاجعه انگیزه تحرک چینی شده است
3. In the past few months Japan had suffered calamitous setbacks at the Battles of the Philippine Sea, Leyte Gulf, and Iwo Jima.
[ترجمه ترگمان]در چند ماه گذشته ژاپن در نبرد میان دریای فیلیپین، خلیج Leyte، و ایوو جیما، با مشکلات مصیبت بار رو به رو شده بود
[ترجمه گوگل]در چند ماه گذشته ژاپن در جنگهای دریای فیلیپین، لایت خلیج و ایوویما، رکود وحشتناکی را تجربه کرده بود
4. Plenty of Christians have tried their hand at putting their beliefs into prose or poetry, usually with calamitous aesthetic results.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مسیحیان دست خود را برای قرار دادن عقایدشان در نظم و نثر، معمولا با نتایج زیباشناختی calamitous، امتحان کرده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مسیحیان دست به اعتقادات خود به نثر یا شعر، معمولا با نتایج زیباییشناسی دلالت کرده اند
5. It remains to be seen whether all this makes the world safe from calamitous currency crunches.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که این مساله باعث ایمن شدن جهان از دراز و دراز شدن پول ارزی شده است یا خیر
[ترجمه گوگل]هنوز مشخص نشده است که آیا این همه باعث می شود که جهان از خرابی های ناگوار ناشی از بحران مالی جلوگیری شود
6. For thousands of years, this strange sight has frightened millions, and has been thought to portend evil or calamitous events.
[ترجمه ترگمان]برای هزاران سال، این منظره عجیب، میلیون ها نفر را ترساند و در حال فکر کردن به رویداده ای بد و فاجعه بار است
[ترجمه گوگل]برای هزاران سال، این دید عجیب و غریب میلیونها نفر را تهدید کرده است و تصور می شود حوادث بد و بدبختی پیش می آید
7. In all these respects, the environment in many developing countries is calamitous.
[ترجمه ترگمان]در همه این جنبه ها، محیط زیست در بسیاری از کشورهای در حال توسعه فاجعه آمیز است
[ترجمه گوگل]در همه این موارد، محیط زیست در بسیاری از کشورهای در حال توسعه فاجعه بار است
8. When central banks put themselves at the disposal of finance ministries, the results can be calamitous.
[ترجمه ترگمان]وقتی بانک های مرکزی خودشان را در اختیار وزارتخانه های دارایی قرار می دهند، این نتایج می تواند فاجعه آمیز باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که بانک های مرکزی خود را در اختیار وزارتخانه های مالی قرار می دهند، نتایج می تواند ناخوشایند باشد
9. Light reveals the subtle alteration of things, the sly or calamitous impermanence or mortal life.
[ترجمه ترگمان]نور، تغییر ظریف چیزها را آشکار می سازد، فاجعه بار یا فاجعه بار یا زندگی فانی
[ترجمه گوگل]نور نشان دهنده تغییرات ظریف از چیزها، بی نظمی حیرت انگیز یا فاجعه آمیز و یا زندگی فانی است
10. The rich world faces a nasty recession but that recession need not be calamitous.
[ترجمه ترگمان]جهان غنی با رکود اقتصادی شدیدی مواجه است، اما رکود اقتصادی باید فاجعه آمیز باشد
[ترجمه گوگل]دنیای غنی با رکود تند و زننده مواجه است اما رکود اقتصادی نباید فاجعه آمیز باشد