کلمه جو
صفحه اصلی

cannibalism


معنی : ادم خواری
معانی دیگر : ادمخواری

انگلیسی به فارسی

آدم‌خواری


انگلیسی به انگلیسی

• act of eating human flesh
if a person eats human flesh, or an animal eats another animal of the same species as itself, this act is referred to as cannibalism.

مترادف و متضاد

ادم خواری (اسم)
anthropophagy, cannibalism

جملات نمونه

1. to practice cannibalism
آدمخواری کردن

2. They were forced to practise cannibalism in order to survive.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور شدند که آدم خواری باقی بمانند تا زنده بمانند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند که برای زنده ماندن، به قاچاق انسان بپردازند

3. Through cannibalism the invisible terror of annihilation emerges into the visible world.
[ترجمه ترگمان]از این طریق، وحشت نامرئی نابودی در جهان مشهود پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]از طریق طغیانگرایی، ترور نامرئی از نابودی، به جهان قابل رویت ظهور می یابد

4. Beresford cut the scenes of cannibalism.
[ترجمه ترگمان] Beresford صحنه آدمخواری رو قطع کردن
[ترجمه گوگل]برزفورد صحنه های خیانت را بریزد

5. As a result, the genes for cannibalism would remain in the population.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، ژن های آدم خواری باقی خواهند ماند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ژن های مبارزه با قاعدگی در جامعه باقی خواهند ماند

6. They cannibalism and sometimes eat their slain enemies raw.
[ترجمه ترگمان]همدیگر را می خورند و گاهی دشمنان خود را خام می خورند
[ترجمه گوگل]آنها کینیبالیستی هستند و بعضی اوقات دشمنان کشته شده خود را خام می خورند

7. A modest Proposal dramatizes starvation by cannibalism.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد ساده ای از گرسنگی در آدم خواری باقی می ماند
[ترجمه گوگل]یک پیشنهادی منحصر به فرد گرسنگی را با طغیانگری تلقی می کند

8. At this point cannibalism was considered atrocious and sacrilegious in the developed world.
[ترجمه ترگمان]در این نقطه همدیگر را atrocious و sacrilegious در جهان توسعهیافته می دانستند
[ترجمه گوگل]در این لحظه، طغیانگرایی در جهان توسعه یافته، بی رحمانه و مقدس بود

9. In rare instances, " inversion " cannibalism has also occurred.
[ترجمه ترگمان]در موارد نادر، \" \" نیز رخ داده است
[ترجمه گوگل]در موارد نادر، 'انحراف' نیز شاهد رخداد است

10. Much prion type diseases can be caused by cannibalism.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماری های نوع prion می توانند از طریق آدم خواری ایجاد شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماری های نوعی پریون می توانند از طغیان گرایی ایجاد شوند

11. How do you not crash scene cannibalism?
[ترجمه ترگمان]چطوری از آدمخواری خبر نداری؟
[ترجمه گوگل]چطور می توان سقوط کانینبالیسم را رقم زد؟

12. Morality is the custom of one's country, Cannibalism is moral in a country.
[ترجمه ترگمان]اخلاق، رسم یک کشور است، و در یک کشور اخلاقی است
[ترجمه گوگل]اخلاق عرفی کشور است؛ قومیسم در یک کشور اخلاقی است

13. The link between kuru and cannibalism seemed clear enough.
[ترجمه ترگمان]ارتباط بین کورو و آدمخواری به اندازه کافی واضح به نظر میومد
[ترجمه گوگل]پیوند میان کوه و کانبالیسم به اندازه کافی واضح بود

14. They, however, don't know why cannibalism is a bad thing gand that can be useful sometimes.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها نمی دانند که چرا cannibalism چیز بدی است که گاهی می تواند مفید باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها نمی دانند چرا کینیبالیزم یک چیز بد است که گاهی اوقات مفید باشد

پیشنهاد کاربران

همجنس خوار، همنوع خوار

مردم خواری. [ م َ دُ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) آدم خواری. خوردن گوشت آدمیزاد. عمل مردم خوار. رجوع به مردم خوار شود.


کلمات دیگر: