1. And the once-glorious view of the declivity was now completely obscured by trees and brush.
[ترجمه ترگمان]و منظره باشکوهی که از سربالایی داشت اکنون با درختان و برس کام لا تار شده بود
[ترجمه گوگل]و در نهایت، درختان و قلم مو به طور کامل درخشیدند
2. On the declivity of the Atlantic basin the first streams, branches of the North Platte River, already appeared.
[ترجمه ترگمان]در سربالایی رود اطلس، نخستین جویبار، شاخه های رودخانه Platte در حال حاضر پدیدار شد
[ترجمه گوگل]در حوضه حوضه اقیانوس اطلس، جریانهای اول، شاخه های رودخانه North Platte، به نظر می رسد
3. I looked frontage straightly, going declivity one by one.
[ترجمه ترگمان]نمای ساختمان نمای ساختمان را تماشا کردم که یکی یکی از آن ها شیب داشت
[ترجمه گوگل]من مستقیما نگاه کردم، یکی یکی به سمت پایین حرکت کرد
4. A precipice is a very, very steep declivity.
[ترجمه ترگمان]سراشیبی تندی است، شیب بسیار بالایی دارد
[ترجمه گوگل]یک شکاف بسیار، بسیار شیب دار است
5. The south declivity of Yimeng Uplift and the slope places around Central Uplift are the important areas for surveying gas reservoirs in regional stratigraphic traps.
[ترجمه ترگمان]سربالایی جنوب of Uplift و مناطق حاشیه ای پیرامون Uplift مرکزی مناطق مهم بررسی مخازن گازی در تله stratigraphic منطقه ای هستند
[ترجمه گوگل]جاذبه ی یمینگ Uplift و مناطق شیب در اطراف ارتقاء مرکزی مناطق مهم برای بررسی مخازن گاز در تله های منطقه ای استراتژی
6. He had rolled down a declivity of twelve or fifteen feet.
[ترجمه ترگمان]از یک سربالایی دوازده یا پانزده قدم پایین آمده بود
[ترجمه گوگل]او دوازده یا پانزده پایی پایین رانده بود
7. The stability and reliability of tall buildings are one of the focuses of people' concern and declivity is one of the most important indexes in engineering construction.
[ترجمه ترگمان]پایداری و قابلیت اطمینان ساختمان های بلند یکی از تمرکز بر نگرانی مردم است و شیب یکی از مهم ترین شاخص ها در زمینه ساخت مهندسی است
[ترجمه گوگل]پایداری و قابلیت اطمینان ساختمان های بلند یکی از مهمترین دغدغه های مردم است و یکی از مهمترین شاخص ها در ساخت و ساز مهندسی است
8. The deformation of level foundation is generally symmetric of road central line and the deformation of slope foundation is mainly concentrated on the border side of the declivity.
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل سطح به طور کلی متقارن از خط مرکزی جاده بوده و تغییر شکل شیب عمدتا در قسمت مرزی of متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]تغییر شکل پایه سطح به طور کلی متقارن خط خطی جاده است و تغییر شکل پایه شیب عمدتا در سمت مرز تسریع متمرکز است
9. Recovering her reserve she sat without replying, and thus they reached the summit of another declivity.
[ترجمه ترگمان]اما خیلی زود به خود آمد، بی آن که جوابی گوید، نشست و به قله یک سربالایی دیگر رسیدند
[ترجمه گوگل]از دست دادن ذخایرش بدون پاسخ دادن به صندلی نشست و به این ترتیب آنها به قله ی دیگری رسیده بودند
10. The immense oriented meandering river, along the long axis of the depression and with the gentle declivity and long slope, carried a large amount of mud and sand into the lake basin.
[ترجمه ترگمان]رودخانه پر پیچ وخم بسیار جهت دار، در امتداد محور دراز افسردگی و شیب ملایم و شیب بلند، مقدار زیادی گل و ماسه در حوضچه دریاچه به همراه داشت
[ترجمه گوگل]رودخانه عصبی غول آسا، در امتداد محور طولی افسردگی و با دامنه ملایم و شیب بلند، مقدار زیادی گل و شن و ماسه را در حوض دریاچه حمل می کرد
11. A bridge is defined as the structure that surmounts an obstacle, such as a river or declivity and is used as a passageway for pedestrian, motor or rail traffic.
[ترجمه ترگمان]یک پل به عنوان ساختاری تعریف می شود که مانع از یک مانع مانند رودخانه یا سربالایی می شود و به عنوان گذرگاهی برای عبور پیاده ها، موتور و یا راه آهن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]پل به عنوان ساختار تعریف می شود که مانع، مانند رودخانه یا جاذبه می شود و به عنوان یک گذرگاه برای ترافیک عابر پیاده، موتور و یا راه آهن استفاده می شود
12. The hikers cautiously made their way down the somewhat steep and rocky declivity that led to the river.
[ترجمه ترگمان]The با احتیاط راه خود را تا سراشیبی تندی که به رودخانه منتهی می شد، فرو کردند
[ترجمه گوگل]مسافران با احتیاط راه خود را پایین انداختن تا حدودی شیب و سنگی که به رودخانه منجر شد
13. We opted for a simple and easily understandable project and decided to include workshops at the park with smooth lines which are connected to the park floor with their declivity.
[ترجمه ترگمان]ما یک پروژه ساده و قابل فهم را انتخاب کردیم و تصمیم گرفتیم تا کارگاه هایی را در پارک با خطوط صاف که به زمین پارک با declivity متصل هستند، در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]ما یک پروژه ساده و به راحتی قابل درک را انتخاب کردیم و تصمیم گرفتیم کارگاه های آموزشی در پارک را با خطوط صاف، متصل به طبقه پارک با ضخامت آنها، در نظر بگیریم