کلمه جو
صفحه اصلی

basset


معنی : برون زد، نوعی سگ شکاری پا کوتاه
معانی دیگر : سگ باست (basset hound هم می گویند)، (زمین شناسی)، رخنمون

انگلیسی به فارسی

نوعی سگ شکاری پاکوتاه، برون‌زد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a kind of hound sometimes used in hunting that has long drooping ears, a long body, and short legs.
اسم ( noun )
• : تعریف: an emerging part or an outcrop, as of the edges of layered rock.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: bassets, basseting, basseted
• : تعریف: in geology, to protrude or emerge, as from a level, background, or buried part; crop out.

• short-legged french-breed hunting dog, basset hound

مترادف و متضاد

برون زد (اسم)
outcrop, basset

نوعی سگ شکاری پاکوتاه (اسم)
basset

جملات نمونه

1. The Basset connection brought Richard less profitable consequences in 123 when Gilbert Basset fell under royal disfavour.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گیلبرت آریل disfavour به زیر نظر سلطنتی سقوط کرد، این واکنش نشان داد که واکنش فنتون منجر به نتایج کمتری در ۱۲۳ شد
[ترجمه گوگل]اتصال بسکت، ریچارد نتیجه عواقب سودمندتری را در 123 به دست آورد، زمانی که گیلبرت بسکت تحت اختیار سلطنتی قرار گرفت

2. To the bassets, Buster's arrival was rather like the intrusion of an irreverent outsider into an exclusive London club.
[ترجمه ترگمان]ورود Buster به the، تقریبا شبیه به دخالت یک بیگانه irreverent در یک باشگاه خصوصی لندن بود
[ترجمه گوگل]به بسکت ها، ورود بسکت به جای حمله یک بیگانه بی نظیر به یک باشگاه منحصر به فرد لندن بود

3. Two somewhat indefinite entries under Letcombe Basset specify only Hampshire.
[ترجمه ترگمان]دو ورودی تا حدودی نامحدود تحت نظر Letcombe، تنها Hampshire را مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]دو ورودی تا حدی نامحدود تحت Letcombe Basset فقط Hampshire را مشخص می کند

4. The Basset Hound moves in a smooth, powerful, and effortless manner.
[ترجمه ترگمان]تازی پاکوتاه به سرعت نرم، قدرتمند و بدون تلاش حرکت می کند
[ترجمه گوگل]بسکت هوند در حالت صاف، قدرتمند و بدون درد حرکت می کند

5. The basset hound was seen most prominently Ghost in the Shell 2: Innocence, and was a major plot point in his live action film, Avalon.
[ترجمه ترگمان]The در The پوسته ۲: بی گناهی به طور برجسته ای دیده شد و یک نقطه اصلی برای فیلم اکشن زنده خود است
[ترجمه گوگل]اسب ساحلی بیشترین تماشا را در Shell 2 Innocence دیده بود و نقطه عطفی عمده ای در فیلم Action Live خود، Avalon بود

6. Abdel Basset al-Megrahi, a Libyan intelligence agent, was convicted of planting the bomb.
[ترجمه ترگمان]عبدل باسط المقراهی، یک مامور اطلاعاتی لیبی، به کشت این بمب متهم شد
[ترجمه گوگل]عبدالسد المراحی، یک عامل اطلاعاتی لیبی، به کاشت بمب محکوم شد

7. Accidentally, my Dachshund Basset Hound gave birth to a mongrel.
[ترجمه ترگمان]تصادفا، سگ شکاری من سگ دورگه، بچه دورگه رو بدنیا آورد
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی، من اسب شاخدار Dachshund توله سگ را تشکیل داد

8. Accidentally, my Dachshund and Basset Hound gave birth to a mongrel.
[ترجمه ترگمان]تصادفا، dachshund و سگ شکاری من یه دورگه رو به دنیا آوردن
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی، Dachshund و بسکت هوند من تولد یک قاتل بود

9. Poor Jack, a basset hound living with his owners near Frankfurt, Germany, probably hears that a lot -- and probably pretty well, given the size of his ears.
[ترجمه ترگمان]جک بی نوا، یک سگ تازی ولگرد که با صاحبان خود در نزدیکی فرانکفورت آلمان زندگی می کند، احتمالا صدای زیاد را می شنود - - و احتمالا بسیار خوب، با توجه به اندازه گوش هایش
[ترجمه گوگل]ضعیف جک، یک اسب باسکه با صاحبانش در نزدیکی فرانکفورت، آلمان، زندگی می کند، احتمالا آن را می شنود - و احتمالا خیلی خوب است، با توجه به اندازه گوش او

10. The Basset Hound possesses in marked degree those characteristics which equip it admirably to follow a trail over and through difficult terrain.
[ترجمه ترگمان]تازی پاکوتاه دارای درجه مشخص آن ویژگی هایی است که آن را به نحو احسن مجهز می کند تا مسیری را طی کرده و از طریق زمین سخت دنبال کند
[ترجمه گوگل]اسب شاخدار دارای مشخصه ای از ویژگی هایی است که به طرز شگفت انگیزی از پیاده روی و از طریق زمین های دشوار دنبال می شود

11. Basset hounds are all about the nose.
[ترجمه ترگمان] سگ های \"Basset\" همش در مورد بینی - ه
[ترجمه گوگل]کلاه های بسکتبال همه چیز در مورد بینی است

12. In fact, basset hounds hate to be alone.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت سگ ها از اینکه تنها باشند نفرت دارند
[ترجمه گوگل]در واقع، شکارچی های باسنت تنها از اینکه تنها بودن

13. When he started boxing with both paws it was too much even for the basset.
[ترجمه ترگمان]وقتی با هر دو پنجه بوکس را شروع کرد، حتی برای سگ هم خیلی زیاد بود
[ترجمه گوگل]وقتی بوکس با هر دو پا شروع به کار کرد، حتی برای بسکت خیلی زیاد بود


کلمات دیگر: