کلمه جو
صفحه اصلی

carelessly


معنی : سردستی، غفلت کارانه
معانی دیگر : ازروی بی مبالاتی یابی فکری، ازروی بی پروایی

انگلیسی به فارسی

بدون توجه، سردستی، غفلت کارانه


انگلیسی به انگلیسی

• recklessly, without caution; indifferently

مترادف و متضاد

سردستی (قید)
hastily, carelessly, roughly

غفلت کارانه (قید)
carelessly, neglectfully

جملات نمونه

1. a carelessly made table
میز بد ساخت (سر هم بندی شده)

2. akbar dresses carelessly
اکبر با شلختگی لباس می پوشد.

3. The prosecution alleges she was driving carelessly.
[ترجمه ترگمان]دادستان مدعی است که او با بی دقتی رانندگی می کرده است
[ترجمه گوگل]دادستان ادعا می کند که او بی رحم رانندگی می کند

4. He carelessly trod the lady beetle underfoot.
[ترجمه ترگمان]او با بی اعتنایی پا پا پا پا را لگد کرد
[ترجمه گوگل]او بی دقتی سوسک خانم را زیر پا گذاشت

5. She flicked ash out of the window carelessly.
[ترجمه ترگمان]او با بی اعتنایی خاکستر را از پنجره بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او بی سر و صدا از پنجره بیرون زد

6. I carelessly knocked the chair down.
[ترجمه ترگمان]با بی اعتنایی صندلی را پایین انداختم
[ترجمه گوگل]من بی سر و صدا صندلی را پایین کشیدم

7. She threw her coat carelessly onto the chair.
[ترجمه ترگمان]کتش را با بی قیدی روی صندلی انداخت
[ترجمه گوگل]او کت خود را بی سر و صدا بر روی صندلی انداخت

8. Garden tools can be hazardous if carelessly handled.
[ترجمه ترگمان]ابزار گاردن ممکن است در صورتی که با بی دقتی جابجا شود، خطرناک باشد
[ترجمه گوگل]ابزار باغبانی می تواند خطرناک باشد اگر به راحتی انجام شود

9. His jacket was carelessly slung over one shoulder.
[ترجمه ترگمان]کتش را با بی قیدی روی یک شانه انداخته بود
[ترجمه گوگل]ژاکت او بی سر و صدا بیش از یک شانه است

10. She was fined £100 for driving carelessly.
[ترجمه ترگمان]او برای رانندگی با بی دقتی ۱۰۰ پوند جریمه شد
[ترجمه گوگل]او 100 پوند برای رانندگی بی سرپناه جریمه شد

11. Someone had carelessly left a window open.
[ترجمه ترگمان]کسی پنجره را باز گذاشته بود
[ترجمه گوگل]کسی بی دقتی یک پنجره را باز کرد

12. 'I don't mind,' he said carelessly.
[ترجمه ترگمان]با بی اعتنایی گفت: مهم نیست
[ترجمه گوگل]'من فکر نمی کنم،' او گفت: بی سر و صدا

13. He told me off for driving carelessly.
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که با بی قیدی رانندگی کنم
[ترجمه گوگل]او برای بی رحمتی رانندگی به من گفت

14. Carelessly, I knocked my teacup over and the tea went all over the tablecloth.
[ترجمه ترگمان]به او توجهی نکردم و فنجان چایش را روی رومیزی ریختم
[ترجمه گوگل]بی سر و صدا، من تاتو را از دست دادم و چای تمام روی سفره بود

15. No army would advance into enemy territory and carelessly leave behind it important pockets of resistance.
[ترجمه ترگمان]هیچ ارتشی به قلمرو دشمن پیشروی نخواهد کرد و با بی قیدی در پشت آن، جیب های پر از مقاومت را ترک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هیچ ارتشی به قلمرو دشمن نرسیده و بی رحمانه جیب های مهمی از مقاومت را پشت سر گذاشته است

پیشنهاد کاربران

اتفاقی

حواس پرتی

بی دقتی کردن


بدون دقت

بی دقت

با بی دقتی، با بی توجهی، از روی غفلت

carelessly در واقع قید یا adv یا adverb کلمه ی careless است.
در کانون زبان ایران
Reach2➡️ Studentbook5 ➡️supplementary Exercises➡️page 55 ➡️part two➡️nember4➡️
Mr. Jones/car//carelessly
باید careless تبدیل شود به قید یعنی carelessly

carelessly ( adv ) = inadvertently ( adv )
به معناهای: سهواً، نادانسته، از روی بی دقتی، از روی بی احتیاطی، سهل انگارانه


کلمات دیگر: