کلمه جو
صفحه اصلی

defecation


معنی : خروج مدفوع، تخلیه شکم، تخلیه کردن شکم
معانی دیگر : خروج مدفوع، تخلیه شکم

انگلیسی به فارسی

خروج مدفوع، تخلیه شکم


دفع ادرار، خروج مدفوع، تخلیه شکم، تخلیه کردن شکم


انگلیسی به انگلیسی

• bowel movement

مترادف و متضاد

خروج مدفوع (اسم)
defecation

تخلیه شکم (اسم)
defecation

تخلیه کردن شکم (اسم)
defecation

elimination


Synonyms: excretion, expurgation, passing off, excrement


جملات نمونه

1. The drug's side-effects can include involuntary defecation.
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی مواد مخدر می تواند شامل defecation غیر ارادی باشد
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی دارو ممکن است شامل بی خوابی ناخواسته باشد

2. Defecation syncope has a similar underlying mechanism.
[ترجمه ترگمان]defecation syncope مکانیزم اساسی مشابهی دارد
[ترجمه گوگل]سینوکوپ Defecation دارای یک سازوکار مشابهی است

3. It would also facilitate reflex defecation and predispose to faecal incontinence.
[ترجمه ترگمان]همچنین It reflex defecation and predispose to faecal facilitate facilitate would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند دفع رفلکس را تسهیل کند و به بی اختیاری مدفوع منجر شود

4. Conclusion: Colon Double contrast Radiography and Synchronous Defecation plays a special role in diagnosis of constipation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: کولون دو برابر Radiography و defecation سنکرون نقش ویژه ای در تشخیص یبوست دارند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: رادیوگرافی دو طرفه کولون دو طرفه و Defecation همزمان، نقش ویژه ای در تشخیص یبوست دارد

5. Defecation ( or Bowel movement ): Elimination of feces from the digestive tract.
[ترجمه ترگمان]defecation (یا حرکت Bowel): حذف مدفوع از دستگاه گوارش
[ترجمه گوگل]Defecation (یا حرکت روده): حذف مدفوع از دستگاه گوارش

6. Functional training of defecation reflex was strengthened to reinforce the recovery of stoma.
[ترجمه ترگمان]آموزش عملی واکنش defecation برای تقویت بازیابی of تقویت شد
[ترجمه گوگل]آموزش کارکردی از رفلکس عضلانی تقویت شده برای تقویت بهبود استوم

7. Defecation function training and rehabilitation instructions were administered after the operation.
[ترجمه ترگمان]آموزش تابع defecation و دستورالعمل بازپروری پس از عملیات انجام شد
[ترجمه گوگل]دستورالعمل های تکمیل تکمیل و تکمیل دستورالعمل بعد از عمل انجام شد

8. AIM:To evaluate the long term defecation function and quality of life after treated with anorectal longitudinal incision and heart shape anastomosis in children with hirschsprung's disease(HD).
[ترجمه ترگمان]به منظور ارزیابی عملکرد بلند مدت و کیفیت زندگی پس از درمان با برش طولی و شکل قلب در کودکان مبتلا به بیماری hirschsprung (HD)
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی عملکرد طولانی مدت دفع و کیفیت زندگی پس از درمان با برش طولی انورکتال و آناستوموز قلب در کودکان مبتلا به بیماری هیرشپرونگ (HD)

9. RESULTS:After 12 months, coherence rate of miction and defecation increased from 60. 40%and 5 60%to 9 50%and 90. 10%, and the burden of home caregivers decreased obviously.
[ترجمه ترگمان]نتایج: بعد از ۱۲ ماه، میزان انسجام of و defecation از ۶۰ افزایش یافت % ۴۰ و ۵ % تا ۹ % و ۹۰ ۱۰ %، و بار مراقبت کنندگان خانگی کاهش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]نتایج: پس از 12 ماه، میزان هماهنگی خونریزی و تخریب از 60 به 40 درصد و 60-60 درصد به 9 و 50 درصد و 90 و 10 درصد افزایش یافت و بارور مراقبین خانگی نیز به طور قابل توجهی کاهش یافت

10. All cases micturated immediately after defecation through clysis or taking cathartic drug.
[ترجمه ترگمان]همه موارد بلافاصله پس از defecation از طریق clysis یا taking دارو cathartic می شوند
[ترجمه گوگل]همه موارد بلافاصله پس از تخریب از طریق سلیس یا استفاده از داروهای مخدر استفاده می شود

11. Conclusions:Defecation is interfered with hysterectomy in women, the effect is more serious following total hysterectomy than that following subtotal hysterectomy.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: defecation با hysterectomy در زنان اختلال ایجاد می کند، اثر بعد از total hysterectomy بعد از that hysterectomy جدی تر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اختلال در بیماران مبتلا به هیسترکتومی در زنان مبتلا به هیسترکتومی می شود، ولی پس از هیسترکتومی کلیه، بعد از هیسترکتومی زیرجلدی، جدیت بیشتر است

12. Patients with complete supraconal lesions lose conscious control of defecation.
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که دارای ضایعات supraconal کامل هستند کنترل آگاهانه of را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]بیماران با ضایعات سوپراکونال کامل کنترل آلودگی دفع را از دست می دهند

13. In herbivores particularly, but also in most animals and babies, defecation takes place more than once per day.
[ترجمه ترگمان]به ویژه در گیاه خواران، اما در اغلب حیوانات و کودکان، defecation بیش از یک بار در روز رخ می دهد
[ترجمه گوگل]در گیاه خواران به ویژه، اما همچنین در اکثر حیوانات و نوزادان، دفع بیش از یک بار در روز اتفاق می افتد

14. This observation could explain why straining is often ineffective in promoting normal defecation even in low spinal patients with intact abdominal musculature.
[ترجمه ترگمان]این مشاهده می تواند توضیح دهد که چرا فشار زیاد در ترویج defecation عادی حتی در بیماران low با ماهیچه های شکمی سالم بی اثر است
[ترجمه گوگل]این مشاهدات می تواند توضیح دهد که چرا اغلب بی اختیاری در ارتقاء دفع عادی حتی در بیماران کم اسپینال با عضلات شکمی مستعد است

15. Soybeans intestinal absorption of food fiber can be increased so that moisture and promote defecation.
[ترجمه ترگمان]افزایش میزان جذب روده برای فیبر مواد غذایی را می توان به گونه ای افزایش داد که رطوبت و ترویج defecation را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]جذب روده های سویا از فیبر غذایی می تواند افزایش یابد تا رطوبت و دفع ادرار را افزایش دهد

پیشنهاد کاربران

defecation ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: زدایش آهکی
تعریف: از بین بردن ناخالصی ها معمولاً در مرحلۀ تصفیۀ شربت قند در تولید شکر به کمک آهک و حرارت


کلمات دیگر: