کلمه جو
صفحه اصلی

bandmaster


معنی : رهبر ارکستر، رئیس دستهء موزیک
معانی دیگر : (موسیقی) رهبر ارکستر (متشکل از آلات بادی)، رهبر نوازندگان ارتشی

انگلیسی به فارسی

رهبر ارکستر، رئیس دسته موزیک


مدیر گروه، رهبر ارکستر، رئيس دستهء موزیك


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the conductor of a musical band.
مشابه: leader

• band leader

مترادف و متضاد

رهبر ارکستر (اسم)
maestro, bandmaster, conductor

رئیس دستهء موزیک (اسم)
bandmaster

جملات نمونه

1. I’m going to the Texas Bandmaster Association convention in San Antonio this weekend and will attend some really good clinics.
[ترجمه ترگمان]من این تعطیلات آخر هفته را در سن آنتونیو در سن آنتونیو خواهم گذراند و در برخی از کلینیک های واقعا خوب شرکت خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من در این آخر هفته به کنفدراسیون انجمن Bandmaster Association در سن آنتونیو میروم و در برخی از کلینیکهای بسیار خوبی حضور خواهم داشت

2. In the gallery, the bandmaster, his baton poised, stood waiting FOR a signal.
[ترجمه ترگمان]در راهرو، the، با عصایش، منتظر علامت منتظر ایستاده بود
[ترجمه گوگل]در گالری ، مدیر گروه ، باتومش آماده ، منتظر یک سیگنال بود

3. Soon he found that the sister of the bandmaster was just the one he was looking for.
[ترجمه ترگمان]به زودی دریافت که خواهر of تنها کسی است که دنبالش می گردد
[ترجمه گوگل]به زودی او متوجه شد که خواهر bandmaster تنها کسی بود که به دنبال آن بود

4. What I didn't expect was a bandmaster and the bang of a drum!
[ترجمه ترگمان]چیزی که انتظارش را نداشتم صدای انفجار و انفجار یک طبل بود!
[ترجمه گوگل]آنچه من #39 انتظار نداشتم مدیر گروه و صدای طبل بود!

5. What I didn't expect were a bandmaster and the bang of a drum!
[ترجمه ترگمان]چیزی که انتظارش را نداشتم صدای طبل و انفجار یک طبل بود!
[ترجمه گوگل]آنچه که من #39 انتظار نداشتم ، مدیر گروه و صدای طبل بود!

6. In the gallery, the bandmaster, his baton poised, stood waiting for a signal.
[ترجمه ترگمان]در راهرو، bandmaster، با عصایش، منتظر علامت منتظر ایستاده بود
[ترجمه گوگل]در گالری ، مدیر گروه ، که باتومش آماده بود ، منتظر یک سیگنال ایستاد

7. Thus for many years and in many lands this great bandmaster was known as John Philip Sousa.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب سالیان دراز و در بسیاری از سرزمین ها این bandmaster بزرگ به نام جان فیلیپ Sousa شناخته می شد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب سالها و در بسیاری از سرزمین ها این مدیر بزرگ گروه موسیقی با نام جان فیلیپ سوزا شناخته می شد

8. John is now with his parents in New York City; it is 3 years since he was a bandmaster.
[ترجمه ترگمان]جان در حال حاضر با پدر و مادرش در شهر نیویورک زندگی می کند این سه سال از زمان کودکی او می گذرد
[ترجمه گوگل]جان اکنون با والدینش در شهر نیویورک است از زمانی که او مدیر گروه بود 3 سال می گذرد

9. John is now with his parents in New York city. It is already three years since he was a bandmaster.
[ترجمه ترگمان]اکنون جان با پدر و مادرش در شهر نیویورک زندگی می کند سه سال از زمانی که او یک bandmaster بوده است می گذرد
[ترجمه گوگل]جان اکنون با والدینش در شهر نیویورک است سه سال است که او مدیر گروه موسیقی است

10. John lived with his parents in New York now and he has not been the bandmaster since three years ago.
[ترجمه ترگمان]جان با پدر و مادرش در نیویورک زندگی می کند و از سه سال پیش به این شهر نرفته است
[ترجمه گوگل]جان در حال حاضر با پدر و مادر خود در نیویورک زندگی کرده است و او از سه سال پیش به عنوان مدیران گروه نشده است

11. John is now with his parents in New York City; it is already three years since he was a bandmaster.
[ترجمه ترگمان]جان در حال حاضر با پدر و مادرش در شهر نیویورک زندگی می کند
[ترجمه گوگل]جان در حال حاضر با پدر و مادرش در شهر نیویورک است؛ این سه سال است که از آنجایی که او مدیر گروه بود


کلمات دیگر: