1. Bamboo is a sort of hollow plant.
[ترجمه تارا] بامبو نوعی گیاه توخالی است
[ترجمه ترگمان]بامبو نوعی گیاه توخالی است
[ترجمه گوگل]بامبو نوعی گیاه توخالی است
2. This chair is made of bamboo.
[ترجمه M.n] این صندلی از بامبو ساخته شده است
[ترجمه Sehun 😍] این صندلی از چوب بامبو درست شده است
[ترجمه shiva_sisi] جنس این صندلــے از چوب بامبو است
[ترجمه مهدیار] این صندلی از چوب بامبو ساخته شده است.
[ترجمه علی] این صندلی از بامبو تولید شده
[ترجمه سکوت] این صندلی از بامبو درست شده است .
[ترجمه احمدرضاcr7] این صندلی از بامبود درست و ساخته شده است
[ترجمه ⚡سونیک⚡] این صندلی از بامبو درست شده
[ترجمه محمد علی دلسوز] این صندلی از چوب بامبو است
[ترجمه اسرا] این صندلی از بامبو ساخته شده
[ترجمه ترگمان] این صندلی از بامبو درست شده
[ترجمه گوگل]این صندلی از بامبو ساخته شده است
3. The bamboo shoots in spring crop out after rain.
[ترجمه حمیدرضا] ساقه های بامبو در فصل بهار بعد از باران بهاری از خاک بیرون می ایند
[ترجمه ترگمان]ساقه های بامبو بعد از باران در فصل بهار به بیرون پرتاب می شوند
[ترجمه گوگل]شاخه های بامبو در فصل بهار پس از باران بیرون می آیند
4. Bamboo produces an annual crop of cane.
[ترجمه ترگمان]بامبو، محصول سالیانه نیشکر تولید می کند
[ترجمه گوگل]بامبو سالانه محصول نیشکر تولید می کند
5. The bamboo stick warped in water.
[ترجمه ***٫٫()=۰] چوب بامبو در آب کج میشود
[ترجمه ترگمان]چوب بامبو در آب تاب می خورد
[ترجمه گوگل]چوب بامبو در آب پیچ خورده است
6. He staked his tomato vines with bamboo.
[ترجمه ترگمان]He را با بامبو به بازی گذاشت
[ترجمه گوگل]وی انگورهای گوجه فرنگی خود را با بامبو لکه دار کرد
7. Bamboo is a very vigorous grower.
[ترجمه ترگمان]بامبو یک گیاه بسیار قوی است
[ترجمه گوگل]بامبو یک پرورش دهنده بسیار نیرومند است
8. Each bamboo house was surrounded by a thriving orchard.
[ترجمه ترگمان]هر خانه بامبو توسط یک باغ میوه پر پیچ وخم احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]هر خانه بامبو توسط یک باغ پر رونق احاطه شده بود
9. The panda's natural habitat is the bamboo forest.
[ترجمه ترگمان]زیستگاه طبیعی پاندا جنگل بامبو است
[ترجمه گوگل]زیستگاه طبیعی پاندای #39 ، جنگل بامبو است
10. Use bamboo canes to support tomato plants.
[ترجمه ترگمان]از canes بامبو برای حمایت از گیاهان گوجه فرنگی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای حمایت از گیاهان گوجه فرنگی از عصای بامبو استفاده کنید
11. The bamboo shoots are pushing through after the spring rain.
[ترجمه ترگمان]جوانه های بامبو بعد از باران بهاری در حال هل دادن هستند
[ترجمه گوگل]شاخه های بامبو پس از باران بهاری تحت فشار قرار می گیرند
12. The bamboo is hollow.
[ترجمه ترگمان] بامبو توی
[ترجمه گوگل]بامبو توخالی است
13. Pass me a bamboo rod.
[ترجمه ترگمان] یه چوب بامبو بده
[ترجمه گوگل]من یک میله بامبو را بردارید
14. She sometimes uses a bamboo as a stick.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات او از بامبو به عنوان عصا استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او گاهی از چوب خیزران استفاده می کند