کلمه جو
صفحه اصلی

bathing


معنی : شستشو
معانی دیگر : استحمام، غسل

انگلیسی به انگلیسی

• washing, cleaning oneself

مترادف و متضاد

شستشو (اسم)
ablution, wash, rinse, laundering, washout, bathing, souse, purification, embrocation, bath, elution, lavation, lotion

جملات نمونه

1. bathing beauties showing their shapes
مه رویان شناگری که بدن های خود را نشان می دادند

2. bathing costume
(انگلیس) لباس شنا

3. a bathing suit
شلوار (یا لباس) شنا

4. a ladies' bathing suit
لباس شنای خانم ها (زنانه)

5. a scanty bathing suit
لباس شنای نابسنده

6. gradually her dislike of bathing turned into a phobia
کم کم عدم علاقه ی او به آبتنی تبدیل به ترس بیمار گونه شد.

7. A bevy of bathing beauties appeared on the beach.
[ترجمه ترگمان]روی ساحل یک جفت زیبایی ها ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]یک ساحه زیبایی های حمام در ساحل ظاهر شد

8. Naked bathing is not allowed to this beach.
[ترجمه ترگمان] شنا برهنه اجازه این ساحل رو نداره
[ترجمه گوگل]حمام برفی به این ساحل مجاز نیست

9. You give me a bunch of roses, bathing the morning dew; you see me off with sunshine. Nowadays, roses are still there but we are not together. I miss you very much in a starry night in autumn.
[ترجمه ترگمان]یک دسته گل سرخ به من بدهید، شبنم صبحگاهی را آب تنی می کنید؛ مرا با نور آفتاب می بینید امروزه، گل های سرخ هنوز آنجا هستند، اما ما با هم نیستیم خیلی دلم برات تنگ شده توی یه شب پر ستاره در پاییز
[ترجمه گوگل]شما یک دسته گل رز را به من هدیه می دهید، شبنم صبح بخیر؛ شما را با آفتاب می بینم امروزه گلهای رز هنوز وجود دارند اما ما با هم نیستیم من در طول یک شب باشکوه در پاییز خیلی دلم برای شما تنگ شده است

10. The children are bathing themselves in water.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در آب غوطه می خورند
[ترجمه گوگل]بچه ها خود را در آب حمام می کنند

11. He rinsed out the sea water from his bathing suit.
[ترجمه ترگمان]آب دریا را با کت و شلوارش پاک کرد
[ترجمه گوگل]او آب دریا را از کت و شلوار حمام خود بیرون کشید

12. Several popular beaches were found unfit for bathing although the government passed them last year.
[ترجمه ترگمان]چندین ساحل محبوب برای استحمام مناسب یافت اگرچه دولت سال گذشته از آن ها گذشت
[ترجمه گوگل]چندین سواحل معروف برای حمام مناسب نبودند، اما دولت در سال گذشته آنها را گذراند

13. The government is bathing in the reflected glory of its victorious military forces.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال استحمام در شکوه و شکوه نیروهای نظامی پیروز خود است
[ترجمه گوگل]دولت در جلال منفور نیروهای پیروزمندانه خود حمام می کند

14. I love to put on a bathing suit and parade on the beach.
[ترجمه ترگمان]من عاشق لباس شنا و رژه رفتن در ساحل هستم
[ترجمه گوگل]من عاشق کت و شلوار و لباس عروسی در ساحل می شوم

15. The old woman is bathing herself in the sun.
[ترجمه ترگمان]پیرزن در آفتاب آب تنی می کند
[ترجمه گوگل]پیرزن در خورشید خود را حمام می کند

16. Nude bathing is technically illegal but there are plenty of unspoilt beaches where no one would ever know.
[ترجمه ترگمان]حمام برهنگی در واقع غیر قانونی است، اما سواحل شنی زیادی هست که هیچ کس هرگز نخواهد فهمید
[ترجمه گوگل]حمام برهنه از لحاظ فنی غیرقانونی است، اما بسیاری از سواحل خالی که هیچ کس آنرا نمی داند وجود دارد

پیشنهاد کاربران

شستو شو


حمام کردن

شست و شو_شنا_استحمام

Bathing medium محیط غوطه وری


کلمات دیگر: