کلمه جو
صفحه اصلی

baulk


معنی : امتناع، روگردانی، رد کردن
معانی دیگر : رجوع شود به: balk، balk : طفره رفتن

انگلیسی به فارسی

( balk =) طفره رفتن، ردکردن، طفره، امتناع، روگردانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم و ( noun, verb )
• : تعریف: variant of balk.

• unplowed ridge of land; rafter; incomplete and thus illegal move made by a pitcher (baseball); block
refuse to move forward; hesitate; hinder, thwart

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تیرک سد کننده
[نساجی] گیره چوبی داخل کلاهک شانه ماشین بافندگی که شانه را محکم می کند - قسمت بالا و پائین شانه بافندگی

مترادف و متضاد

امتناع (اسم)
refusal, balk, baulk

روگردانی (اسم)
refusal, balk, baulk

رد کردن (فعل)
decline, gainsay, deny, disclaim, repudiate, disown, pass, disapprove, interdict, veto, rebuff, confute, repel, balk, rebut, baulk, reject, throw down, refuse, overrule, pass up, ignore, spurn, disaffirm, disorient, contradict, controvert, refute, disallow, disprove, impugn, disavow, discommend, hand off

جملات نمونه

1. Many parents may baulk at the idea of paying $100 for a pair of shoes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین ممکن است به ایده پرداخت ۱۰۰ دلار برای یک جفت کفش بپردازند
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین ممکن است به فکر پرداخت $ 100 برای یک جفت کفش باشند

2. She looked like a lion baulked of its prey.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که شبیه شیری است که از شکارش خم شده باشد
[ترجمه گوگل]او مانند یک شیری که از شکار آن بود، شبیه بود

3. He baulked at the idea of telling his parents where he was going.
[ترجمه ترگمان]به این فکر افتاد که به پدر و مادرش بگوید که کجا می رود
[ترجمه گوگل]او با این ایده صحبت کرد که پدر و مادرش در کجا قرار دارد

4. He baulked for a moment. 'I can't afford it,' he finally admitted.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای خاموش شد بالاخره اعتراف کرد: من از عهده این کار بر نمیام
[ترجمه گوگل]او برای یک لحظه دلسرد شد 'من نمی توانم آن را بپردازم،' او در نهایت اعتراف کرد

5. It comprised a platform raised on baulks above the truck on which was mounted a rectangular water tank.
[ترجمه ترگمان]آن شامل یک سکو بر روی baulks بالای کامیون بود که بر روی آن یک مخزن آب مستطیل شکل قرار داشت
[ترجمه گوگل]این یک پلت فرم بر روی baulks بالای کامیون بود که در آن یک مخزن آب مستطیلی نصب شده بود

6. Your men cut heavy baulks of timber: oak, elm, beech.
[ترجمه ترگمان]افراد شما تنه سنگین الوار را می برید درخت بلوط، نارون، درختان چنار
[ترجمه گوگل]مردان شما چوب های سنگین بلوک چوب، چوب، راش را بریده اند

7. Tilda lay down full length on a baulk of timber.
[ترجمه ترگمان]Tilda طولانی دراز کشیده بودند و از درختان جدا می شدند
[ترجمه گوگل]تیلدا طول کامل را روی یک تخته سنگ بزرگ گذاشت

8. Baulk Line - the line upon which the yellow, green and brown spots are positioned.
[ترجمه ترگمان]خط baulk - خط که خال های زرد، سبز و قهوه ای در آن قرار دارند
[ترجمه گوگل]خط Baulk - خط که بر روی آن نقاط زرد، سبز و قهوه ای قرار گرفته است

9. Baulk: A false start to a dive, i . e . a restart.
[ترجمه ترگمان]یه شروع اشتباه برای غواصی، من E یه جور restart
[ترجمه گوگل]Baulk یک اشتباه شروع به شیرجه رفتن، من e راه اندازی مجدد

10. But some Chinese librarians are beginning to baulk at the prices charged by these foreign journals.
[ترجمه ترگمان]اما برخی از کتابداران چینی در حال بررسی قیمت هایی هستند که توسط این نشریات خارجی مطالبه می شود
[ترجمه گوگل]اما برخی از کتابداران چینی در حال افزایش قیمت های این مجلات خارجی هستند

11. Collision fenders were bracketed a few inches below the ends of the baulks.
[ترجمه ترگمان]fenders Collision که چند سانتی متر پایین تر از انتهای بدنه کشتی قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]بالهای برخورد در عرض چند اینچ زیر انتهای باله ها قرار داشتند

12. The builder shored up the wall with a thick baulk of wood.
[ترجمه ترگمان]سازنده آن به دیوار چسبیده و از چوب ساخته شده است
[ترجمه گوگل]سازنده دیوار را با یک چوب ضخیم از چوب خرد کرد

13. That's 85 million, surely a sum that would cause even Chelsea to baulk.
[ترجمه ترگمان]این برابر با ۸۵ میلیون دلار است، مطمئنا این مبلغ می تواند باعث شود که چلسی به baulk برسد
[ترجمه گوگل]این مبلغ 85 میلیون یورو است که مطمئنا یک مبلغی است که حتی چلسی می تواند به توپ بزند

پیشنهاد کاربران

baulk ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: بازو 1
تعریف: محدودۀ قراردادی باریکی بین دو تاشۀ مجاور که در آن کاوش صورت نمی گیرد و عملاً مسیر رفت وآمد و دسترسی به تاشه های دیگر است


کلمات دیگر: