کلمه جو
صفحه اصلی

dated


معنی : مورخ، تاریخ دار
معانی دیگر : دارای زمان مشخص، کهنه، از مد افتاده، منسوخ، ناباب، مور، تاری  دار

انگلیسی به فارسی

(اسناد) تاریخ‌دار، با تاریخ


کهنه، منسوخ، از رواج‌افتاده، از مدافتاده


تاریخی، مورخ، تاریخ دار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a date.
متضاد: undated

- a dated postcard
[ترجمه ترگمان] یه کارت پستال با تاریخ
[ترجمه گوگل] کارت پستال روز

(2) تعریف: not modern or in fashion.
مترادف: obsolete, old hat, old-fashioned, out-of-date, outdated, outmoded, pass�, unfashionable
متضاد: fashionable, modern, state-of-the-art, up-to-date
مشابه: out of date

- Most of the old science fiction films seem so dated now.
[ترجمه ترگمان] بیشتر فیلم های علمی تخیلی خیلی وقته با هم قرار دارند
[ترجمه گوگل] اکثر فیلم های علمی تخیلی قدیمی امروز به نظر می رسد

• old-fashioned, no longer in use; marked with a date
dated things seem old-fashioned, although they were once fashionable.

مترادف و متضاد

مورخ (صفت)
dated

تاریخ دار (صفت)
dated

out-of-date


Synonyms: antiquated, archaic, behind the times, obsolescent, obsolete, old-fashioned, old hat, outdated, outmoded, out of style, passé, unfashionable


جملات نمونه

1. he dated her for six months, then married her
شش ماه با او مراوده داشت و سپس او را گرفت.

2. she dated and signed the check
او چک را تاریخ گذاری و امضا کرد.

3. separate the dated letters from the undated ones
نامه های تاریخ دار را از نامه های بی تاریخ جدا کن.

4. reference to your letter dated december ten
عطف به نامه ی مورخ دهم دسامبر شما

5. the information contained in this book is dated
اطلاعات موجود در این کتاب کهنه است.

6. We have received your letter dated April 199
[ترجمه ترگمان]نامه شما قرار است در ماه آوریل ۱۹۹ راس باشد
[ترجمه گوگل]ما نامه شما را از تاریخ آوریل 199 دریافت کرده ایم

7. How long have you dated her?
[ترجمه ترگمان]چند وقته باه اش قرار می زاری؟
[ترجمه گوگل]چه مدت از او داده اید؟

8. The statue has been dated as 5 th century BC.
[ترجمه ترگمان]این مجسمه به قرن ۵ پیش از میلاد قدمت دارد
[ترجمه گوگل]مجسمه به تاریخ 5 قرن قبل از میلاد مورخ شده است

9. These ideas seem a bit dated now.
[ترجمه ترگمان]این اندیشه ها اکنون کمی با هم قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]این ایده ها به نظر می رسد کمی در حال حاضر

10. The forest can be dated by studying tree rings.
[ترجمه ترگمان]جنگل با مطالعه حلقه های درختی در آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]جنگل را می توان با مطالعه حلقه درخت یاد کرد

11. The memorandum was dated 23 August, 200
[ترجمه ترگمان]این یادداشت به تاریخ ۲۳ اوت، ۲۰۰ تن رسید
[ترجمه گوگل]این یادداشت روز 23 آگوست سال 200 بود

12. That suit dated from the 19th century.
[ترجمه ترگمان]این کت تاریخ قرن نوزدهم است
[ترجمه گوگل]این کت و شلوار از قرن نوزدهم است

13. The wrinkles on her face dated her.
[ترجمه ترگمان]چین های صورتش با او بود
[ترجمه گوگل]چین و چروک روی صورت او از او تاریخ بود

14. Thank you for your letter dated 24th March.
[ترجمه ترگمان]از نامه شما در بیست و چهارم مارس متشکرم
[ترجمه گوگل]از نامه شما از تاریخ 24 مارس متشکرم

Separate the dated letters from the undated ones.

نامه‌های تاریخ‌دار را از نامه‌های بی‌تاریخ جدا کن.


His style is outdated.

سبک او باب روز نیست.


پیشنهاد کاربران

دِ مُده

تاریخ گذشته

تاریخ گذاری کردن

دِمُده، قدیمی، از مد افتاده

قدیمی , دمده ؛ تاریخ دار

# These ideas seem a bit dated now
# Separate the dated letters from the undated ones


کلمات دیگر: