1. The intention was simple, to destroy or deactivate any cancer cells in my body.
[ترجمه ترگمان]هدف ساده بود، تخریب یا خنثی کردن هر سلول سرطانی در بدن من
[ترجمه گوگل]قصد ساده ای بود برای از بین بردن یا غیر فعال کردن هر سلول سرطانی در بدن من
2. Do you know how to deactivate the alarm?
[ترجمه ترگمان]میدونی چطور دزدگیر رو غیرفعال کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چگونه زنگ را غیرفعال کنید؟
3. Are you sure you want to deactivate all alerts for { 0 }?
[ترجمه ترگمان]آیا مطمئنید که می خواهید همه هشدارها را برای { ۰ } غیرفعال کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا مطمئن هستید که می خواهید تمام هشدارها را برای {0} غیرفعال کنید؟
4. Skull Squadron,(Sentence dictionary) deactivate Shadow Devices and fall back to Space Station Liberty.
[ترجمه ترگمان]اسکادران جمجمه، (فرهنگ لغت): دستگاه های سایه را غیرفعال کنید و به ایستگاه فضایی آزادی برگردید
[ترجمه گوگل]اسکادران جمجمه (فرهنگ لغت حکم) دستگاه های سایه را غیرفعال کرده و به ایستگاه فضایی آزادی بازگشته است
5. Did your men deactivate the hyperdrive on the Millennium Falcon?
[ترجمه ترگمان]افراد شما سرعت نور رو از \"فالکن\" غیرفعال کردند؟
[ترجمه گوگل]آیا مردان شما Hyperdrive را در Millenium Falcon غیرفعال کرده اند؟
6. Deactivate the attack flag so your troops can go everywhere.
[ترجمه ترگمان]پرچم حمله را ببندید تا نیروهای شما بتوانند هر جا که هستند حرکت کنند
[ترجمه گوگل]پرچم حمله را غیرفعال کنید تا نیروهای شما بتوانند به همه جا بروند
7. The bomb squad were titled in to deactivate the car bomb.
[ترجمه ترگمان]این تیم خنثی سازی بمب با عنوان \"خنثی کردن بمب ماشینی\" مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]گروه بمب گذاری شده برای غیرفعال کردن ماشین بمب گذاری شده بود
8. Can I deactivate someday, or is this a permanent state of being?
[ترجمه ترگمان]می تونم یه روزی deactivate کنم یا این یه حالت دائمی باشه؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک روز غیرفعال کنم یا این وضعیت دائمی بودن است؟
9. Deactivate all accounts and network access of terminated employees.
[ترجمه ترگمان]تمام حساب ها و دسترسی شبکه به کارمندان پایان یافته را تایید می کند
[ترجمه گوگل]همه حساب ها و دسترسی به شبکه های کارکنان خاتمه یافته را غیرفعال کنید
10. To deactivate the key combination for ToggleKeys, click Settings.
[ترجمه ترگمان]برای غیرفعال کردن ترکیب کلید برای ToggleKeys، روی Settings کلیک کنید
[ترجمه گوگل]برای غیر فعال کردن کلید ترکیبی ToggleKeys، روی تنظیمات کلیک کنید
11. Roasting or chlorination could deactivate carbonaceous materials to eliminate theirs effects on recovering gold.
[ترجمه ترگمان]Roasting یا کلرینه شدن می تواند مواد کربنی را غیرفعال کرده و اثرات آن ها بر بازیابی طلا را حذف کند
[ترجمه گوگل]معالجه یا کلرینگ می تواند مواد کربنیک را از بین ببرد تا اثر خود را بر بازیافت طلا از بین ببرد
12. Well explain how to deactivate debug mode later.
[ترجمه ترگمان]خوب توضیح دهید که چگونه حالت اشکال زدایی را بعدا غیرفعال کنید
[ترجمه گوگل]خوب توضیح دهید که چگونه بعد از آن اشکال زدایی غیرفعال شود
13. Press again the □∕⊙ button to deactivate the function.
[ترجمه ترگمان]برای غیرفعال کردن عملکرد دکمه را فشار دهید
[ترجمه گوگل]دکمه □ / ⊙ را دوباره فشار دهید تا عملکرد را غیرفعال کنید
14. To deactivate the key combination for StickyKeys, click Settings.
[ترجمه ترگمان]برای غیرفعال کردن ترکیب کلید برای StickyKeys، روی Settings کلیک کنید
[ترجمه گوگل]برای غیرفعال کردن کلید ترکیبی StickyKeys، روی تنظیمات کلیک کنید
15. Click % 1 to delete or deactivate an individual user's alerts.
[ترجمه ترگمان]برای حذف یا غیرفعال کردن هشدارهای یک کاربر، روی % ۱ کلیک کنید
[ترجمه گوگل]برای حذف یا غیرفعال کردن هشدارهای فردی روی٪ 1 کلیک کنید