کلمه جو
صفحه اصلی

barbarous


معنی : بیگانه، وحشی، غیر مصطلح، بی تربیت
معانی دیگر : (در اصل) بیگانه (غیر یونانی، غیر رومی، غیر مسیحی)، عجمی، بربری، بی تمدن، سنگدل، بی رحم، ستمکار، ظالم، بی فرهنگ، بی معرفت، خشن و نفهم، (از نظر صدا) گوشخراش

انگلیسی به فارسی

وحشی، بی‌تربیت، بیگانه، غیرمصطلح


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: barbarously (adv.), barbarousness (n.)
(1) تعریف: brutal; cruel.
مترادف: barbaric, brutal, cruel, savage, wild
متضاد: civilized, clement
مشابه: atrocious, barbarian, beastly, brute, brutish, coarse, cross, ferocious, fierce, inhuman, outrageous, pitiless, ruthless, truculent, uncouth, vicious

- He would never emotionally recover from the barbarous treatment he received as a prisoner of war.
[ترجمه ترگمان] او هرگز از رفتار وحشیانه ای که به عنوان اسیر جنگی به دست آورده بود، رهایی نمی یافت
[ترجمه گوگل] او هرگز به لحاظ احساسی از درمان وحشیانه ای که او به عنوان یک زندانی جنگ دریافت کرده است، بهبود نخواهد یافت

(2) تعریف: crude; uncivilized.
مترادف: barbaric, coarse, crude, uncivilized, unrefined, vulgar
متضاد: civilized
مشابه: barbarian, boorish, ill-mannered, inhuman, rude, savage, uncouth, unpolished, wild

- Introducing her fiance to her old friends, she was suddenly embarrassed by his barbarous manners.
[ترجمه ترگمان] با معرفی نامزدش به دوستان سابقش، ناگهان از رفتار وحشیانه او شرمنده شد
[ترجمه گوگل] او را به دوستان قدیمی خود معرفی کرد، ناگهان رفتارهای وحشیانه او خجالت زده بود

(3) تعریف: violating accepted word usage.
مشابه: alien, incorrect, nonstandard, ungrammatical, vernacular, vulgar

- Some strict grammarians still consider the use of "hopefully" barbarous when used as in the sentence "Hopefully, it won't rain on the day of the wedding."
[ترجمه ترگمان] برخی دستور زبان strict هنوز استفاده از \"امیدوارانه\" را در هنگام استفاده در جمله \"امید\" در نظر می گیرند، اما در روز عروسی باران نخواهد بارید
[ترجمه گوگل] بعضی از دستورالعمل های سختگیرانه هنوز استفاده از 'امیدوارانه' وحشیانه را در نظر می گیرند، همانطور که در جمله 'امیدوارم در روز عروسی باران نزند'

• cruel, savage; primitive, uncivilized, crude
something that is barbarous is rough and uncivilized, or very cruel.

مترادف و متضاد

بیگانه (صفت)
alien, foreign, strange, exotic, unfamiliar, oversea, only, barbarous, barbarian, peregrine

وحشی (صفت)
gross, unshaped, unshapen, anthropophagous, wild, savage, ferocious, barbaric, brutal, saracen, barbarous, feral, gothic, uncivil, undaunted, ferae naturae, ferine, hare-brained, uncivilized, rambunctious, ungovernable, manlike, ruttish, truculent, wilding

غیر مصطلح (صفت)
archaic, barbarous, unvocal

بی تربیت (صفت)
gross, randy, barbarous, impolite, uncivil, bearish, churlish, caddish, chuffy, half-bred, underbred, ill-bred, ill-mannered, lowbred

crude, savage


Synonyms: atrocious, barbarian, barbaric, brutal, brutish, coarse, cruel, ferocious, heartless, ignorant, inhuman, inhumane, monstrous, primitive, rough, rude, ruthless, sadistic, truculent, uncivil, uncivilized, uncouth, uncultured, unsophisticated, vicious, vulgar, wicked, wild, wolfish


Antonyms: civilized, cultured, educated, kind, nice, polite, refined, sophisticated


جملات نمونه

1. the romans called others' customs barbarous
رومی ها رسوم دیگران را بربری می خواندند.

2. It was barbarous to treat prisoners in that manner.
[ترجمه ترگمان]با این رفتار زندانی ها خیلی وحشیانه بود
[ترجمه گوگل]رفتار با زندانیان به گونه ای وحشیانه بود

3. His murder was an outrageous and barbarous act.
[ترجمه ترگمان]قتل او یک عمل وحشیانه و وحشیانه بود
[ترجمه گوگل]قتل او عملی شرورانه و وحشیانه بود

4. It is barbarous to call at 5 a. m.
[ترجمه ترگمان]زنگ زدن به ساعت پنج خیلی وحشیانه است ام
[ترجمه گوگل]تماس با دمای 5 ساعت وحشیانه است متر

5. He thought the poetry of Whitman barbarous.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که شعر ویتمن barbarous است
[ترجمه گوگل]او شعر ویتمن را وحشیانه می پنداشت

6. How can they forgive such barbarous behaviour?
[ترجمه ترگمان]آن ها چگونه می توانند چنین رفتار وحشیانه ای را ببخشند؟
[ترجمه گوگل]چگونه آنها می توانند چنین رفتار وحشیانه ای را ببخشند؟

7. They were guilty of the most barbarous and inhuman atrocities.
[ترجمه ترگمان]آن ها در the وحشیانه و غیرانسانی دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین جنایات مقصر بودند

8. The barbarous soldiers ravished the country women.
[ترجمه ترگمان]سربازان وحشی زنان کشور را از خود بی خود کردند
[ترجمه گوگل]سربازان وحشی زنان کشور را به ستوه آوردند

9. Of course we live in less barbarous times.
[ترجمه ترگمان]البته ما در زمان های کم تر وحشیانه زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]البته ما در زمان های کمتر وحشیانه ای زندگی می کنیم

10. It might well be barbarous on either side of the jeweled door.
[ترجمه ترگمان]شاید در دو طرف در جواهر نشان وحشی باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است در دو طرف درب نگین دار وحشیانه باشد

11. Many early child-rearing practices were barbarous by modern standards.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شیوه های پرورش کودکان در دوران ابتدایی توسط استانداردهای مدرن وحشیانه عمل می کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اقدامات اولیه تربیت کودک با معیارهای مدرن وحشیانه بود

12. She'd heard sickening tales of barbarous Gestapo torture, and of prisoners who were never seen again.
[ترجمه ترگمان]او داستان های sickening نسبت به گشتاپو و زندانی ها را که هرگز دوباره ندیده بودند، شنیده بود
[ترجمه گوگل]او #39 ؛ داستانهای بیمارگونه از شکنجه وحشیانه گشتاپو و زندانیانی را شنید که دیگر هرگز دیده نشده بودند

13. It was barbarous to be happy when Edmund was suffering.
[ترجمه ترگمان]وقتی ادموند رنج می برد وحشیانه بود
[ترجمه گوگل]وقتی ادموند رنج می برد خوشحالی وحشیانه بود

14. All of the barbarous conquerors have been apt to carry matters with a high hand.
[ترجمه ترگمان]همه of وحشیانه می توانند با یک دست بزرگ همه چیز را حمل کنند
[ترجمه گوگل]همه فاتحان وحشی در حمل امور با دست بالا استعداد داشته اند

15. Why are such beautiful things confined to such barbarous countries?
[ترجمه ترگمان]چرا این چیزهای زیبا به این کشورهای وحشی محدود می شوند؟
[ترجمه گوگل]چرا چنین چیزهای زیبایی در چنین کشورهای وحشی محدود شده است؟

The Romans called others' customs barbarous.

رومی‌ها رسوم دیگران را بربری می‌خواندند.


The Nazis often acted barbarously.

نازی‌ها اغلب با وحشیگری عمل می‌کردند.


پیشنهاد کاربران

بدوی


کلمات دیگر: