1. Be careful not to capsize the boat.
[ترجمه ترگمان]مواظب باش قایق را واژگون نکنی
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که قایق را غوطه ور نکنید
2. We were afraid we were going to capsize the boat.
[ترجمه ترگمان]می ترسیدیم که قایق واژگون شود
[ترجمه گوگل]ما می ترسیدیم قایق را براندازیم
3. And, of course, if the capsize happened in the wide ocean, then the crew was in real trouble.
[ترجمه ترگمان]و البته اگر واژگون شدن در اقیانوس وسیع اتفاق می افتاد، آن وقت کارکنان کشتی دچار مشکل شده بودند
[ترجمه گوگل]و البته، اگر کلاهبرداری در اقیانوس وسیع رخ داد، سپس خدمه مشکلی واقعی داشت
4. The fragile canoe did not capsize!
[ترجمه ترگمان]قایق شکننده واژگون نشد
[ترجمه گوگل]قایق موتوری شکننده نمی افتد!
5. And when - inevitably - you do capsize, you soon learn how to not make the same mistakes again.
[ترجمه ترگمان]و هر وقت - به ناچار - شما واژگون می شوید، خیلی زود یاد می گیرید چطور دوباره اشتباه ات مشابهی را مرتکب نشوید
[ترجمه گوگل]و هنگامی که - ناگزیر - شما سر و کار دارید، شما به زودی خواهید آموخت که چگونه دوباره اشتباهات را انجام ندهید
6. There was no possibility now that she could capsize: built with positive buoyancy, she was incapable of sinking.
[ترجمه ترگمان]دیگر امکان وجود نداشت که واژگون شود؛ با شناوری مثبت ساخته شده بود، از غرق شدن عاجز بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هیچ امکان وجود ندارد که او بتواند با شناوری مثبت ساخته شود، او قادر به غرق شدن نیست
7. These combined forces cause the board to capsize.
[ترجمه ترگمان]این نیروهای مرکب موجب واژگون شدن هیات مدیره می شوند
[ترجمه گوگل]این نیروهای ترکیبی باعث می شود که هیئت مدیره به عقب بر گردیم
8. He might as well capsize the dinghy and be done with it.
[ترجمه ترگمان]ممکن بود قایق پارویی کوچک را واژگون کند و با آن بازی کند
[ترجمه گوگل]او همچنین ممکن است قایق را فرو ببرد و با آن کار کند
9. Don't rock the boat or it will capsize!
[ترجمه ترگمان]قایق را سنگ نکن وگرنه واژگون می شود!
[ترجمه گوگل]قایق را سنگ نکنید و یا آن را غوطه ور کنید!
10. A sudden strong wind capsize their boat.
[ترجمه ترگمان]یک تندباد ناگهانی قایق آن ها را واژگون می کند
[ترجمه گوگل]باد ناگهانی قوی قایق خود را فرو بردن
11. The boat will capsize if you don't sit down.
[ترجمه ترگمان]اگر بنشینید، قایق واژگون خواهد شد
[ترجمه گوگل]قایق اگر شما نشستن نیست، غوطه ور خواهد شد
12. A spectacular capsize during training saw China Team's AC45 catamaran racing boat effectively disabled, with a badly broken sail and damage to one of the hulls.
[ترجمه ترگمان]یک واژگون تماشایی در حین آموزش، قایق رانی AC۴۵ s را دید که به طور موثر از کار افتاده بود و یک قایق شکسته به شدت شکسته بود و به یکی از the آسیب رسانده بود
[ترجمه گوگل]در طول تمرین، یک قایقرانی دیدنی دیدنی، قایق مسابقه Catamaran AC45 تیم چین را به طور موثری از کار افتاد، با یک بادکنک به شدت شکسته و آسیب دید به یکی از بدنه ها
13. The giant fund-raising event took place on Saturday but the choppy waters caused some competitors to capsize.
[ترجمه ترگمان]رویداد بزرگ جمع آوری سرمایه در روز شنبه رخ داد اما آب های متلاطم باعث واژگون شدن برخی از رقبا شدند
[ترجمه گوگل]رویداد بزرگ جمع آوری پول در روز شنبه انجام شد، اما آب های ریزه کاری برخی از رقبای خود را از بین بردند
14. And we had to keep our water supply low down, or the risk of capsize would be unacceptable.
[ترجمه ترگمان]و ما مجبور شدیم تامین آب را پایین نگه داریم و یا خطر واژگون شدن غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]و ما مجبور بودیم که تامین آب خود را پایین بیاوریم، یا خطر لغزش غیر قابل قبول باشد