کلمه جو
صفحه اصلی

cartage


معنی : کرایه گاری، باربری باگاری
معانی دیگر : ترابری با گاری (یا کامیون یا ارابه)، مکاری

انگلیسی به فارسی

باربری با گاری، کرایه گاری، مکاری


حواله، کرایه گاری، باربری باگاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the conveyance of goods by cart.

- Cartage was slow and precarious at a time when there were no paved roads.
[ترجمه ترگمان] cartage در زمانی که هیچ جاده سنگفرش وجود نداشت، آهسته و نامطمئن می نمود
[ترجمه گوگل] حمل و نقل آهسته و دشوار بود در زمانی که هیچ جاده آسفالت وجود دارد

(2) تعریف: the cost of transporting goods by cart.
مشابه: freight

- How much was the cartage?
[ترجمه ترگمان] حمل و نقل چقدر بود؟
[ترجمه گوگل] چقدر بود؟

• conveyance of merchandise by cart or truck; act of carting; process or work of carting; rate charged for carting, rate charged for transporting goods in a wagon

مترادف و متضاد

کرایه گاری (اسم)
cartage

باربری با گاری (اسم)
cartage

جملات نمونه

1. D yuan, including the labels fee and cartage charge.
[ترجمه ترگمان]یوان به یوان، از جمله هزینه برچسب و هزینه cartage اشاره کرد
[ترجمه گوگل]یوان یوان، از جمله هزینه ی برچسب و هزینه حمل و نقل

2. Pay-off strand, stranding cartage, compact die stand, counter meter, double draught wheels, take up and traverse device, mechanical transmission system and electrical control system.
[ترجمه ترگمان]strand Pay، cartage stranding، استند die جمع و جور، counter draught و دستگاه کنترل الکتریکی، دستگاه انتقال مکانیکی و سیستم کنترل الکتریکی
[ترجمه گوگل]راندمان پرداخت، رانندگی راننده، ایستاده جمع و جور، متر ضد، دو چرخ پیشرو، دستگاه گیرنده و عبور، سیستم انتقال مکانیکی و سیستم کنترل الکتریکی

3. Center pay-off strand, stranding cartage, compact die stand, double draught wheels, take up and traverse device, mechanical transmission system and electrical control system.
[ترجمه ترگمان]رشته قطع پرداخت، cartage stranding، استند die جمع و جور، چرخ های double، بالا بردن و پیشروی دستگاه، سیستم انتقال مکانیکی و سیستم کنترل الکتریکی
[ترجمه گوگل]مرکز پرداخت رشته، راننده رانده، ایستاده جمع و جور، دو چرخ پیش رونده، دستگاه گیرنده و عبور، سیستم انتقال مکانیکی و سیستم کنترل الکتریکی

4. Meanwhile, with the increase demand of coal, iron and steel, the price and cartage expense of them also rise gradually, which bring serious risks to power plants and iron and steel enterprises.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، با افزایش تقاضای زغال سنگ، آهن و فولاد، قیمت و قیمت cartage آن ها نیز به تدریج افزایش می یابد که خطرات جدی برای کارخانه های برق و شرکت های آهن و فولاد به همراه دارد
[ترجمه گوگل]در همین حال، با افزایش تقاضا برای ذغال سنگ، آهن و فولاد، قیمت و هزینه حمل و نقل آنها نیز به تدریج افزایش می یابد که خطرات جدی برای نیروگاه ها و شرکت های آهن و فولاد را تهدید می کند

5. For the children elbow injury, we should put attention to the diagnosis and treatment of cap-like avulsion of epiphyseal cartage in distal end of humerus.
[ترجمه ترگمان]برای آسیب آرنج به کودکان، ما باید به تشخیص و درمان کلاه های پوستی مانند avulsion cartage در انتهای دور استخوان بازو توجه کنیم
[ترجمه گوگل]برای آسیب زدن به آرنج کودکان، ما باید به تشخیص و درمان سر و صدای کپسول حاملگی اپیفیسیال در انتهای دئستال هیومر توجه کنیم

6. There are also systems based on the composting or cartage of excreta.
[ترجمه ترگمان]همچنین سیستم های مبتنی بر کمپوست یا cartage of وجود دارند
[ترجمه گوگل]همچنین سیستم های مبتنی بر کمپوست یا حمل و نقل دفع شده وجود دارد

7. PACKING AND SHIPPING: Seller shall pay all shipping, packing, crating and cartage charges unless otherwise specified in this order.
[ترجمه ترگمان]packing و SHIPPING: فروشنده باید تمام هزینه های حمل و نقل، بسته بندی، crating و cartage را پرداخت کند مگر این که در این ترتیب مشخص شود
[ترجمه گوگل]بسته بندی و حمل و نقل فروشنده باید تمام حمل و نقل، بسته بندی، بسته بندی و حمل و نقل هزینه، مگر اینکه در این منظور مشخص شده است

8. No additional charges of any kind, including charges for boxing, packing, cartage, or other extras will be allowed unless specially agreed to writing in advance by Buyer.
[ترجمه ترگمان]هیچ اتهام اضافی از قبیل اتهاماتی برای مشتزنی، بسته بندی، cartage، یا سایر موارد اضافی مجاز نخواهد بود مگر این که به طور ویژه با نوشتن از قبل توسط خریدار موافقت شود
[ترجمه گوگل]هزینهای اضافی برای هیچ نوع، از جمله هزینه های بوکس، بسته بندی، حمل و نقل و یا سایر موارد اضافی، مجاز نخواهد بود، مگر اینکه به طور خاص با خریدار موافقت داشته باشید که پیش از این نوشتاری باشد

9. Many city citizens complain that it is so few buses in their city that they have to absorb abundant more time cat-and-mouse for a bus, which is acceptedly awash with a large number of cartage.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهروندان شهر شکایت دارند که چند اتوبوس در شهر آن ها وجود دارد که مجبورند زمان بیشتری از گربه و موش را برای یک اتوبوس جذب کنند که acceptedly لبریز از تعداد زیادی of است
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهروندان شهری شکایت دارند که تعداد زیادی اتوبوس در شهرشان هستند که باید بار بیشتری را برای یک اتوبوس جذب کنند، که به طور قابل توجهی در تعداد زیادی از وسایل نقلیه حمل می شود


کلمات دیگر: