1. don't bandy words with him; he is very testy
با او یک و دو نکن،خیلی زودخشم است.
2. Don't bandy words with me, young man!
[ترجمه ترگمان]مرد جوان، با من حرف نزن!
[ترجمه گوگل]# 39 ؛ کلمات کلاهبرداری را با من انجام نده ، جوان!
3. I couldn't help laughing at his bandy legs.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم
[ترجمه گوگل]نمی توانم #39 ؛ از خندیدن به پاهای باندپیچ او کمک کنم
4. I haven't come here to bandy words with you.
[ترجمه ترگمان]من نیومدم اینجا با تو حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من شماره 39 را ندارم: اینجا آمده ام تا با شما کلمات کلاهبرداری کنم
5. She wants to bandy a pen with me.
[ترجمه ترگمان]میخواد با من یه قلم رو برداره
[ترجمه گوگل]او می خواهد یک قلم با من ببندد
6. His two drivers are bandy, bleach-blond Dan Runte and tall, woolly haired Eric Meagher.
[ترجمه ترگمان]دو راننده او عبارتند از: دن، سفید کننده سفید، دن Runte و موهای بلند، اریک meagher
[ترجمه گوگل]دو راننده او ، دن رانت ، مو بور و سفید ، و اریک میگر موی بلند و پشمالو هستند
7. By a matching procedure, a new method to bandy the effects of steady current on the radiation problem with non-uniform flow in the nearfield is proposed.
[ترجمه ترگمان]در روش تطبیق، یک روش جدید برای بندی اثرات جریان ثابت بر روی مساله تابش با جریان غیر یکنواخت در the پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]با یک روش تطبیق ، یک روش جدید برای ایجاد اثرات جریان ثابت بر روی مشکل تابش با جریان غیر یکنواخت در میدان نزدیک ارائه شده است
8. Sambo of the bandy legs slammed the carriage door on his young weeping mistress.
[ترجمه ترگمان]صدای پای بندی در کالسکه را با خانم گریان و گریان خود به هم کوبید
[ترجمه گوگل]سامبو از پاهای باند درب کالسکه را به معشوقه گریان جوانش زد
9. We grow out of having short bandy legs and no teeth. We would also grow out of having a naked skin if it proved to be a disadvantage.
[ترجمه ترگمان]ما از داشتن پاهای کج و خمیده و بدون دندان رشد می کنیم ما همچنین در صورتی که ثابت شود یک پوست برهنه داشته باشیم، از داشتن پوست برهنه نیز رشد خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما از داشتن پاهای باند کوتاه و بدون دندان رشد می کنیم اگر اثبات شود که این یک نقطه ضعف است ، از داشتن پوست برهنه رشد خواهیم کرد
10. We are not going to bandy words. We just require you to vacate this room.
[ترجمه ترگمان] ما قرار نیست با \"بندی\" حرف بزنیم فقط ازت میخوایم که این اتاق رو تخلیه کنی
[ترجمه گوگل]قرار نیست کلمات باندپیچی کنیم ما فقط از شما می خواهیم که این اتاق را خالی کنید
11. Others, like speed skiing, bandy, and skijoring have been demonstration sports but never incorporated officially as an Olympic sport.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر مانند اسکی سرعت، بندی، و skijoring ورزش های نمایشی بوده اند اما هرگز رسما به عنوان ورزش المپیک شرکت نکرده اند
[ترجمه گوگل]سایر موارد ، مانند اسکی سرعت ، باندی و اسکیورینگ ، ورزش نمایشی بوده اند اما هرگز به طور رسمی به عنوان یک ورزش المپیکی در آن گنجانده نشده اند
12. Bandy legs, or Moreover, a thousand people!
[ترجمه ترگمان]پا به پا، یا به علاوه هزار نفر!
[ترجمه گوگل]پاهای باندپیچی ، یا علاوه بر این ، هزار نفر!
13. If you're worried that will cause bandy legs, you still hold him more.
[ترجمه ترگمان]اگر نگران این هستی که باعث cause پاهایش شود، باز هم او را بیشتر نگه می داری
[ترجمه گوگل]اگر #39 هستید ؛ نگران هستید که باعث ایجاد پاهای باندی شود ، هنوز او را بیشتر نگه دارید
14. We can't take you seriously when you just bandy words.
[ترجمه ترگمان]وقتی داری کلمات رو ادا می کنی، ما نمی تونیم تو رو جدی بگیریم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم #39 شما را جدی بگیریم وقتی فقط کلمات را پهن می کنید