1. The foreign guests will call on you next Wednesday afternoon.
[ترجمه M.b] مهمانان خارجی هفته آینده چهارشنبه بعد از ظهر به شما سر خواهند زد.
[ترجمه ترگمان]مهمانان خارجی چهارشنبه بعد از ظهر به شما تلفن خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مهمانان خارجی روز چهارشنبه بعد از ظهر به شما خواهند گفت
2. The President paid a courtesy call on Emperor Akihito.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور a را به ملاقات امپراطور Akihito پرداخت
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از امپراتور اکیویتو دعوت کرد
3. We thought we'd call on James on the way home.
[ترجمه zahra1998] ما فکر کردیم که سرراه به جیمز هم سر بزنیم
[ترجمه ترگمان]فکر کردیم سر راه خونه \"جیمز\" با \"جیمز\" تماس بگیریم
[ترجمه گوگل]ما فکر کردیم که ما از جیمز به خانه می رویم
4. I'm now going to call on the President to make the draw.
[ترجمه ترگمان]حالا می خواهم به رئیس جمهور زنگ بزنم تا نقاشی بکشد
[ترجمه گوگل]من اکنون میخواهم از رییس جمهور درخواست کنم تا قرعه کشی کنم
5. She would have to call on all her strength if she was to survive the next few months.
[ترجمه ترگمان]اگر مجبور بود چند ماه دیگر زنده بماند، مجبور می شد با تمام قدرتش تماس بگیرد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد تمام قدرتش را به او بگوید اگر چند ماه بعد زنده بماند
6. I like that you should call on me frequently.
[ترجمه fatemeh] دوست دارم بیشتر از این به من سر بزنی
[ترجمه ترگمان] دوست دارم که بیشتر از این به من زنگ بزنی
[ترجمه گوگل]من دوست دارم که شما باید اغلب با من تماس بگیرید
7. Why not call on me tomorrow?
[ترجمه sara] چرا فردا یه سر به من نمیزنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا فردا بهم زنگ نمی زنی؟
[ترجمه گوگل]چرا من فردا نمیخوام؟
8. I had occasion to call on him last year.
[ترجمه ترگمان] سال پیش فرصت داشتم که بهش زنگ بزنم
[ترجمه گوگل]من تا به حال به مناسبت به او در سال گذشته تماس بگیرید
9. Let's call on John/at John's house.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید به جان \/ در خانه جان زنگ بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید در جان جان / در خانه جان
10. They will call on you to render assistance.
[ترجمه ترگمان]آن ها را برای کمک صدا می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از شما برای کمک به شما دعوت می کنند
11. We sometimes have to call on outside expertise.
[ترجمه ترگمان]ما گاهی مجبوریم از تخصص خارج خبر داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما گاهی اوقات مجبوریم از تخصص خارج استفاده کنیم
12. I will now call on Lily for an answer.
[ترجمه ترگمان]الان به لی لی زنگ می زنم تا جواب بده
[ترجمه گوگل]من الان به لیلی جواب خواهم داد
13. Give me a call on my mobile.
[ترجمه ترگمان]به موبایلم زنگ بزن
[ترجمه گوگل]به تلفن من تلفن بزنید
14. Why don't you call on my sister when you're in Brighton?
[ترجمه sara] چرا وقتی تو برایتون هستی به خواهر من سر نمیزنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا وقتی توی \"برایتون\" هستی به خواهرم زنگ نمی زنی؟
[ترجمه گوگل]چرا وقتی در Brighton هستید، از خواهر من تماس نگیرید؟
15. We base this call on grounds of social justice and equity.
[ترجمه ترگمان]ما این درخواست را بر مبنای عدالت اجتماعی و دارایی قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]ما این دعوت را بر پایه عدالت اجتماعی و عدالت بنا می کنیم