کلمه جو
صفحه اصلی

banditry


معنی : راه زنی
معانی دیگر : سرقت مسلح

انگلیسی به فارسی

راهزنی، سرقت مسلح


تهاجم، راه زنی


انگلیسی به انگلیسی

• work of bandits or outlaws
banditry is a term that is used to refer to acts of robbery and violence in places where civil order or the country's rule of law has broken down.

مترادف و متضاد

راهزنی (اسم)
robbery, banditry, brigandage

جملات نمونه

1. banditry and murder
راهزنی و آدمکشی

2. In Hunan Xiangxi, because of its serious banditry, Xiangxi became an infamous district.
[ترجمه ترگمان]در هونان، بدلیل سرقت جدی آن، Xiangxi به یک منطقه بدنام تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در هونان شیانگشی ، به دلیل راهزنی جدی ، شیانگشی به یک منطقه بدنام تبدیل شد

3. Before 194 banditry was rampant in the mountain areas of this place.
[ترجمه ترگمان]قبل از ۱۹۴ (۱۹۴)دزدی در مناطق کوهستانی این مکان رواج داشت
[ترجمه گوگل]قبل از سال 194 راهزنی در مناطق کوهستانی این مکان بیداد می کرد

4. The rampant banditry is also a short period can not amount to anything.
[ترجمه ترگمان]سرقت گسترده نیز مدت زمان کوتاهی است که به هیچ چیز نمی رسد
[ترجمه گوگل]تهاجم عظیم نیز یک دوره کوتاه است که نمیتواند به هیچ وجه مقداری باشد

5. Thus the evil of banditry has ended with the rise of the peasant movement.
[ترجمه ترگمان]از این رو، پلیدی راهزنی با افزایش جنبش روستاییان به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب شرارت راهزنی با ظهور جنبش دهقانی پایان یافت

6. They themselves are energetically prohibiting gambling and suppressing banditry.
[ترجمه ترگمان]آن ها به شدت از قمار و جلوگیری از سرقت، به شدت منع می شوند
[ترجمه گوگل]آنها خودشان با انرژی قمار را منع کرده و راهزنی را سرکوب می کنند

7. Incidentally,(Sentence dictionary) I've been reading some recent studies of Sardinian banditry.
[ترجمه ترگمان]در ضمن (فرهنگ لغت نامه)اخیرا در حال مطالعه مطالعات اخیر در خصوص سرقت ساردین یایی هستم
[ترجمه گوگل]اتفاقاً ، (فرهنگ نامه جمله) من #39 ؛ برخی از مطالعات اخیر در مورد راهزنی ساردنی را خوانده ام

8. Ah, the propinquity of cheap life and expensive principles, of religion and banditry, of surprising honour and random cruelty.
[ترجمه ترگمان]آه، نزدیکی زندگی ارزان و اصول گران قیمت، مذهب و راهزنی، حرمت حیرت انگیز و ظلم و ستم تصادفی
[ترجمه گوگل]آه ، منشأ زندگی ارزان و اصول گران ، دین و راهزنی ، افتخار شگفت آور و ظلم تصادفی

9. Even the hardiest of backpackers is deterred by the prevalence of banditry and the lack of anything interesting to see or do.
[ترجمه ترگمان]حتی the کوه نشینان از رواج دزدی و فقدان چیز جالبی برای دیدن و یا انجام این کار هراس دارند
[ترجمه گوگل]حتی سخت ترین کوله پشتی ها توسط شیوع تهاجم و فقدان چیز جالبی برای دیدن یا انجام این کار مانع شده است

10. They include theft, adultery and fornication, wine drinking, highway banditry, apostasy to of the faith and rebellion.
[ترجمه ترگمان]این افراد عبارتند از دزدی، زنای محصنه، نوشیدن شراب، نوشیدن شراب، راهزنی، ارتداد، ارتداد از ایمان و تمرد
[ترجمه گوگل]آنها عبارتند از سرقت، زنا و فساد، نوشیدن شراب، راهزنی بزرگراه، ارتداد به ایمان و شورش

11. The ruined peasants had no other resource than to take to banditry.
[ترجمه ترگمان]روستاییان خراب کاری جز این نداشتند که به banditry بروند
[ترجمه گوگل]دهقانان ویران هیچ منبع دیگری به جز بردن به راهزنی نداشتند

12. Wherever the peasant associations are powerful, there is not a trace of banditry.
[ترجمه ترگمان]هر جا که اتحادیه های روستایی قوی هستند، هیچ نشانی از سرقت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هرجا انجمن دهقانان قدرتمند باشد ، دیگر اثری از راهزنی نیست

13. Nurpashi Kulayev has pleaded not guilty to charges including murder, terrorism and banditry.
[ترجمه ترگمان]Nurpashi Kulayev به اتهامات از جمله قتل، تروریسم و سرقت متهم نشده است
[ترجمه گوگل]نورپاشى کولایف به اتهاماتی همچون قتل، ترور و راهزنی تبریک گفته است

14. Amadou says security is further complicated by drug trafficking, banditry, and kidnapping in an area that the government of Niger cannot control.
[ترجمه ترگمان]\"آمادو\" می گوید امنیت با قاچاق مواد مخدر، دزدی، و آدم ربایی در منطقه ای که دولت نیجر نتواند آن را کنترل کند، پیچیده تر است
[ترجمه گوگل]آمادو می گوید امنیت با قاچاق مواد مخدر ، راهزنی و آدم ربایی در منطقه ای که دولت نیجر نمی تواند کنترل کند ، پیچیده تر است

15. Where the peasant association is powerful, gambling has stopped altogether and banditry has vanished.
[ترجمه ترگمان]جایی که انجمن روستایی قدرتمند است، قمار روی هم رفته و دزدی از بین رفته است
[ترجمه گوگل]در جایی که انجمن دهقانان قدرتمند باشد ، قماربازی کاملاً متوقف شده و راهزنی از بین رفته است


کلمات دیگر: