1. The gallery, with fine turned balusters, is in good condition.
[ترجمه ترگمان]گالری، که نرده به خوبی پوشانده شده، وضع خوبی دارد
[ترجمه گوگل]گالری با نرده های نازک چرخیده در وضعیت خوبی قرار دارد
2. Footplate, baluster and armrest are stair gives a person the most intuitionistic " figure ", they also are the mainest component of stair, matter to us really " body home life " .
[ترجمه ترگمان]Footplate، baluster و armrest یکی از most \"اندام\" هستند، آن ها همچنین جز اصلی پله ها هستند، مهم است که واقعا \"زندگی خانگی\" ما را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]زیر پا ، جلوبند و بازو پله به فرد بیشترین شهود را می دهد شکل quot؛ ، آنها همچنین اصلی ترین م componentلفه راه پله هستند ، برای ما واقعاً مهم است بدن زندگی در خانه quot؛
3. Please do not climb a baluster or depend glass for the sake of your safety!
[ترجمه ترگمان]لطفا از یک baluster بالا نروید و یا برای خاطر ایمنی خود به شیشه مطمئن شوید!
[ترجمه گوگل]لطفاً به خاطر ایمنی خود از بالست بالا نروید یا از شیشه های آن استفاده نکنید
4. One broken baluster is placed on the pediment like a fractured leg.
[ترجمه ترگمان]یکی از baluster شکسته را چون پای شکسته بر پایه ستون نصب کرده اند
[ترجمه گوگل]یک نرده شکسته مانند پای شکسته بر روی فوندم قرار می گیرد
5. The next part of building the deck, installing the railing and balusters, is not difficult.
[ترجمه ترگمان]قسمت بعدی ساختمان، نصب نرده و نرده، دشوار نیست
[ترجمه گوگل]قسمت بعدی ساخت عرشه ، نصب نرده و نرده ها دشوار نیست
6. Features clearly cast in Harvey's foundry include the iron balustrade over the porch and the balusters of the main staircase.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها به وضوح در ریخته گری هاروی شامل نرده های آهنی روی تراس و نرده پلکان اصلی می شوند
[ترجمه گوگل]از ویژگی های مشخصاً ریخته گری هاروی شماره 39 می توان به نرده آهنی بالای ایوان و نرده های پلکان اصلی اشاره کرد
7. Is a pure wooden architecture consisting of pillars, purlin, and baluster in various sizes and shapes.
[ترجمه ترگمان]این یک معماری چوبی خالص است که شامل ستون ها، purlin و baluster در اندازه ها و اشکال مختلف است
[ترجمه گوگل]آیا یک معماری چوبی خالص متشکل از ستونها ، چوبی ، و نرده ها در اندازه ها و اشکال مختلف است
8. Julie uttered a faint cry, blushed like a rose and leaned against the baluster.
[ترجمه ترگمان]ژلی بنای ناله و زاری گذاشت و سرخ شد و به نرده ستون تکیه داد
[ترجمه گوگل]جولی فریادی ضعیف بر زبان آورد ، مانند گل سرخ سرخ شد و به نرده بزرگ تکیه داد
9. We offers quality staircase and stair parts including tread board, baluster, railing, handrails and specs.
[ترجمه ترگمان]از پلکان و پله پله، پله پله، نرده، نرده، نرده و عینک و مشخصات را ارایه می دهیم
[ترجمه گوگل]ما از راه پله ها و قطعات پله های با کیفیت از جمله صفحه آج ، نرده ، نرده ، نرده و مشخصات ارائه می دهیم
10. Another kind also is depend on wall body and build, add fully empty baluster, the adornment of its modelling and dado is harmonious and unified can, colour respect does not accept special restriction.
[ترجمه ترگمان]نوع دیگری نیز به بدنه دیوار و ساخت آن بستگی دارد، baluster کاملا خالی را به هم اضافه می کند، آرایش و آرایش آن هماهنگ و یکپارچه است، احترام رنگی محدودیت خاصی را قبول نمی کند
[ترجمه گوگل]نوع دیگر نیز بستگی به بدنه دیوار و ساخت ، اضافه کردن نرده های کاملا خالی ، تزئین مدل سازی آن و دادو می تواند هماهنگ و یکپارچه باشد ، احترام به رنگ محدودیت خاصی را قبول نمی کند
11. Also can wait for combination with metal, board, use at armrest, baluster and footplate place, rise to reduce the adornment effect with oppressive space.
[ترجمه ترگمان]هم چنین می تواند منتظر ترکیب با فلز، تخته، استفاده در محل armrest، baluster و footplate باشد و باعث کاهش اثر تزیین شده با فضای دلگیر شود
[ترجمه گوگل]همچنین می توانید منتظر ترکیب با فلز ، تخته ، استفاده در زیر بغل ، تکیه گاه و جای پا ، افزایش برای کاهش جلوه تزئین با فضای ظالمانه باشید
12. By sheet valuation is aimed at stair of high-grade fact wood more, press stair namely all component quote, include general column, large post, columella, baluster, armrest, footplate, expand screw.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از برگه ارزشیابی با هدف پلکانی از چوب در درجه بالا، پلکان مطبوعاتی به نام های ستون عمومی، پست بزرگ، columella، baluster، armrest، footplate، پیچ و پیچ استفاده می شود
[ترجمه گوگل]با ارزیابی ورق ، راه پله های چوبی درجه یک بیشتر ، هدف قرار دادن پله ها ، یعنی پله های مطبوعاتی ، یعنی کلیه اجزای سازنده ، شامل ستون عمومی ، ستون بزرگ ، کلوملا ، نرده ، تکیه گاه ، صفحه پا ، پیچ انبساط
13. Abba stretches his hand, of the bed among appeared a iron baluster.
[ترجمه ترگمان]گروه آبا هم دست او را کشید و از رختخواب بیرون آمد و یک ستون نرده آهنی پیدا کرد
[ترجمه گوگل]ابا دست خود را دراز کرد ، از تخت در میان یک نرده آهنی ظاهر شد
14. Proposal: From the point of now, the combination of wooden banisters, ligneous footplate and metallic baluster is most suffer consumer gay.
[ترجمه ترگمان]طرح پیشنهادی: از این زمان، ترکیبی از نرده های چوبی، ligneous footplate و baluster فلزی بیش ترین آزار و اذیت مصرف کننده را دارند
[ترجمه گوگل]پیشنهاد از این به بعد ، ترکیبی از نرده های چوبی ، رد پا و نرده های فلزی بیشترین رنج را برای همجنس گرایان مصرف کننده می برد