کلمه جو
صفحه اصلی

daybreak


معنی : صبح، سپیده دم، سحرگاه، بامداد
معانی دیگر : سحر، پگاه، فجر

انگلیسی به فارسی

صبح، سپیده‌دم، بامداد


سپیده دم، بامداد، صبح، سحرگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the first daylight in the morning; dawn.
متضاد: nightfall, twilight
مشابه: dawn, light, morning, prime

• beginning of day, sunrise
daybreak is the time in the morning when light first appears.

مترادف و متضاد

صبح (اسم)
ante meridiem, morning, daybreak

سپیده دم (اسم)
dawn, daybreak, aurora, cockcrow, daydawn, dayspring

سحرگاه (اسم)
dawn, daybreak, daydawn, dayspring, early morning, morn

بامداد (اسم)
dawn, morning, daybreak, forenoon

beginning of light hours


Synonyms: aurora, break of day, bright, cockcrow, crack of dawn, dawn, dawning, daylight, day peep, dayspring, early bright, first light, morn, morning, sunrise, sunup


Antonyms: darkness, eventide, sundown, sunset


جملات نمونه

1. we got up at daybreak
ما هنگام سحر برخاستیم.

2. The rain left off at daybreak.
[ترجمه ترگمان]باران شروع به باریدن کرد
[ترجمه گوگل]باران در غروب خورشید باقی ماند

3. We arrived in Cairo at daybreak.
[ترجمه ترگمان]هنگام طلوع آفتاب به قاهره رسیدیم
[ترجمه گوگل]ما در غروب خورشید به قاهره رسیدیم

4. The birds began piping at daybreak.
[ترجمه ترگمان]پرندگان سپیده دم شروع به piping کردند
[ترجمه گوگل]پرندگان شروع به سر خوردن کردند

5. We sailed out of the harbour at daybreak.
[ترجمه ترگمان]ما سپیده دم از بندر خارج شدیم
[ترجمه گوگل]ما در غروب خورشید از بندر رفتیم

6. He was roused by the doorbell at daybreak.
[ترجمه ترگمان]سپیده دم زنگ در به صدا درآمد
[ترجمه گوگل]او در غروب آفتاب زنگ زنگ زد

7. Rain came on just before daybreak.
[ترجمه ترگمان]پیش از سپیده دم، باران باریدن گرفت
[ترجمه گوگل]باران فقط قبل از ظهور اتفاق افتاد

8. Pedro got up every morning before daybreak.
[ترجمه ترگمان]پدرو هر روز صبح روز قبل از خواب بیدار می شد
[ترجمه گوگل]پدرو هر روز صبح زود از خواب بیدار می شود

9. By this time it was daybreak.
[ترجمه ترگمان]در این موقع سحر بود
[ترجمه گوگل]در این زمان، این اتفاق افتاد

10. We were awakened at daybreak by the sound of. . . cannon.
[ترجمه ترگمان]ما سپیده دم با صدای توپ از خواب بیدار شدیم
[ترجمه گوگل]ما با صدا از خواب بیدار شدیم توپ

11. We will leave at daybreak.
[ترجمه ترگمان]سپیده دم حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در غروب خورشید میمانیم

12. They would be awakened before daybreak and by eight had already had prayers and a math or science lesson.
[ترجمه ترگمان]آن ها قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار می شدند و هشت تا از آن ها هم یک درس ریاضی و یک درس علمی داشتند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از ظهور بیدار خواهند شد و هشت نفر از آنها دعا و درس ریاضی یا علمی داشته اند

13. Daybreak A little mist hangs above the pond, which is still save for a single mallard paddling slowly back and forth.
[ترجمه ترگمان]سپیده زده، بر فراز تالاب معلق است، که هنوز هم جز یک قایق single که به آرامی و به عقب و پیش می رود نجات می یابد
[ترجمه گوگل]سپیده دم یک حباب کوچک بالای حوضچه آویزان است، که هنوز هم برای یک قایقرانی یکنفره به آرامی به جلو و عقب ذخیره می شود

14. By daybreak, they are working together, cleaning up their rooms.
[ترجمه ترگمان]تا طلوع خورشید، آن ها دارند با هم کار می کنند، اتاق ها را تمیز می کنند
[ترجمه گوگل]بامدادان، آنها با هم کار می کنند، اتاق های خود را تمیز می کنند

We got up at daybreak.

ما هنگام سحر برخاستیم.


پیشنهاد کاربران

طلوع، سپیده، سرآغاز روز


کلمات دیگر: