1. The cartilaginous framework of the tip has been described as a tripod.
[ترجمه ترگمان]چارچوب غضروفی of به عنوان یک سه پایه توصیف شده است
[ترجمه گوگل]چارچوب غضروف نوک به عنوان یک سه پایه توصیف شده است
2. Youthful carcasses will have cartilaginous caps on the thoracic vertebrae.
[ترجمه ترگمان]لاشه Youthful caps غضروفی در مهره های قفسه سینه دارد
[ترجمه گوگل]لاشه های جوان لاغر غضروفی روی مهره های قفسه سینه دارند
3. The surgical procedures included debridement of cartilaginous lesions, synovectomy, removal of loose bodies, meniscectomy, excision of osteophytes and fluid irrigation.
[ترجمه ترگمان]این عمل جراحی شامل debridement از ضایعات غضروفی، synovectomy، حذف بدنه های آزاد، meniscectomy، برش osteophytes و آبیاری مایع می باشد
[ترجمه گوگل]روشهای جراحی شامل دفع زخمهای غضروف غضروفی، سینووکتومی، برداشتن بدنهای سست، منسکتومی، برداشتن استئوپات و آبیاری مایع بود
4. Conclusion Cartilaginous tissue cruaged and bone transplantation should be taken in the disease with good effect.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بافت همبند و پیوند استخوانی باید با تاثیر خوب در این بیماری گرفته شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بافت غضروف مفصلی و پیوند استخوان باید در بیماری با تاثیر خوب برداشته شود
5. The nose possesses three vaults: bony, upper cartilaginous, and lower cartilaginous vaults.
[ترجمه ترگمان]بینی دارای سه طاق است: غضروفی، غضروفی و غضروفی پایین تر
[ترجمه گوگل]بینی دارای سه غلاف استخوانی، غضروفی بالا و زیر غضروف غضروف است
6. Gnathostomes include the bony Osteichthyes and the cartilaginous Chondrichthyes.
[ترجمه ترگمان]Gnathostomes شامل the استخوانی و غضروفی غضروفی می باشند
[ترجمه گوگل]گنادوستوم شامل Osteichthyes استخوانی و Chondrichthyes غضروفی است
7. A damage of cartilaginous cell and joint structure of arm bone of the newborn mice was observed in high dose fluoride group.
[ترجمه ترگمان]آسیب سلول غضروفی و ساختار مفصل استخوان بازو در موش تازه متولد شده در گروه ضربت آرنج مشهود بود
[ترجمه گوگل]آسیب سلول های غضروفی و ساختار جمعی استخوان بازو در موش های تازه متولد شده در گروه داروی فلوراید با دوز بالا مشاهده شد
8. Methods CT findings of lumbar posterior marginal cartilaginous node in 46 cases were analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش های CT - غضروفی حاشیه ای پشت پشتی در ۴۶ مورد آنالیز شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: یافته های CT یافته های نادر غضروفی حاشیه خلفی کمری در 46 مورد بررسی شد
9. Results CT characters were: summarized cartilaginous node, centrum posterior marginal osseous absence and protruding folliclering fragment.
[ترجمه ترگمان]نتایج بدست آمده از CT عبارتند از: گره غضروفی به طور خلاصه، غیبت حاشیه ای پشت سر، و بخش folliclering protruding
[ترجمه گوگل]نتایج CT نشان داد که گره غضروفی، غده استخوانی غده عصبی مرکزی و قطعه فولیکولرینگ پیشانی خلاصه شده است
10. Results: Patients with diastematomyelia were categorized into osseous, cartilaginous, fibrous and mixed typesaccording to the CT and operative findings.
[ترجمه ترگمان]نتایج: بیماران مبتلا به diastematomyelia به osseous، غضروفی، فیبری و ترکیبی به نتایج CT و عامل تقسیم شدند
[ترجمه گوگل]نتایج: بیماران مبتلا به دیاستاماتومیلاسیون به صورت استخوانی، غضروفی، فیبری و مخلوط به روش CT و یافته های عمل طبقه بندی شدند
11. To our knowledge, concurrence of congenital cartilaginous the cheek and bilateral acces - sory tragic is very rare.
[ترجمه ترگمان]با آگاهی ما، موافقت با غضروفی مادرزادی گونه و گونه دو جانبه - sory بسیار نادر است
[ترجمه گوگل]به اعتقاد ما، تطبیق گره حنجره ای مادرزادی و تراژدی دو طرفه بسیار نادر است
12. The outer one third has a cartilaginous skeleton.
[ترجمه ترگمان]یک سوم خارجی یک اسکلت غضروفی دارد
[ترجمه گوگل]سومین بیرونی یک اسکلت غضبی دارد
13. The cartilaginous cap contained hyaline cartilage that retained its lacunar pattern.
[ترجمه ترگمان]The غضروفی شامل غضروف hyaline بود که الگوی lacunar را حفظ می کرد
[ترجمه گوگل]کپس غضروف حاوی غضروف هیالین است که الگوی لکونار را حفظ می کند
14. Local factors include cartilaginous, osseous, muscular, and aponeurotic structures and functional forces.
[ترجمه ترگمان]عوامل محلی شامل غضروفی، osseous، عضلانی و aponeurotic و نیروهای عملکردی می باشند
[ترجمه گوگل]عوامل محلی عبارتند از: ساختارهای غضروف، استخوانی، عضلانی و آپنهودروتیک و نیروهای عملیاتی
15. Cartilaginous fish evolution of the second line to the first category is the representative of the whole.
[ترجمه ترگمان]سیر تکاملی ماهی از خط دوم به مقوله اول نماینده کل است
[ترجمه گوگل]تکامل غضروفی ماهی از خط دوم به رده اول نماینده کل است