1. While being debriefed the defector named two double agents.
[ترجمه مهران] درحالی که پناهنده توجیه می شد، و ی نام دو مامور دوجانبه را خاطرنشان ساخت.
[ترجمه ترگمان]در حالی که از the به نام دو عامل دوگانه نام برده می شود
[ترجمه گوگل]در حالی که در مورد آن توضیح داده شده بود، دروازهبان به نام دو عامل دوگانه
2. The political and economic experts debriefed the defector about conditions in his home country.
[ترجمه مهران] کارشناسان سیاسی و اقتصادی، پناهنده را درباره اوضاع کشورش توجیه کردند.
[ترجمه ترگمان]متخصصان اقتصادی و اقتصادی در مورد شرایطی که در کشور خود به آن اشاره می کنند را بررسی می کنند
[ترجمه گوگل]کارشناسان سیاسی و اقتصادی درمورد شرایط در کشور خود، دربارۀ آن صحبت کردند
3. A defector revealed the disposition of the enemy fleet.
[ترجمه مهران] یک پناهنده موقعیت ناوگان دشمن را آشکار ساخت ( لو داد ) .
[ترجمه ترگمان]A خلق و خوی ناوگان دشمن را آشکار ساخت
[ترجمه گوگل]یک دفاع کننده نشان داد که ناوگان دشمن در اختیار دارد
4. A defector was quoted in January as saying that hunger had even caused unrest in the army.
[ترجمه ترگمان]به نقل از یک defector در ماه ژانویه گفته شد که گرسنگی حتی موجب ناآرامی در ارتش شده است
[ترجمه گوگل]در ماه ژانویه یک نفر از طرفداران گفت که گرسنگی موجب ناآرامی در ارتش نیز شده است
5. She was convinced the defector he referred to vaguely was important and Urquhart was her only source of information about him.
[ترجمه ترگمان]او را متقاعد کرده بود که به طور مبهم به طور مبهم مهم و مهم است و تنها منبع اطلاعات او در مورد او است
[ترجمه گوگل]او متقاعد شده بود که دروازهبان او اشاره به مبهم مهم بود و Urquhart تنها منبع اطلاعاتی در مورد او بود
6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
7. Pacepa was not the first defector from the world of Soviet bloc secret services to make such a claim.
[ترجمه ترگمان]Pacepa اولین defector از دنیای سرویس های سری اتحاد جماهیر شوروی نبود تا چنین ادعایی بکند
[ترجمه گوگل]Pacepa اولین دروازهبان خدمات دفاعی اتحاد جماهیر شوروی بود که چنین ادعایی را ارائه داد
8. It raps a defector over the knuckles instantly but, after that, lets bygones be bygones.
[ترجمه ترگمان]اما بعد از آن، گذشته ها را به هم می زنیم، اما بعد از آن، گذشته ها را فراموش می کنیم
[ترجمه گوگل]این بار بلافاصله پس از حمله به سرنشینان حمله می کند اما پس از آن اجازه می دهد که اتفاقی بیفتد
9. Every intelligence agency believes that their defector is the best.
[ترجمه ترگمان]هر سازمان اطلاعاتی بر این باور است که defector بهترین است
[ترجمه گوگل]هر آژانس اطلاعاتی معتقد است که عاملان آنها بهترین هستند
10. New Alliances: A Taliban defector and a Northern Alliance soldier, share a ride.
[ترجمه ترگمان]اتحاد جدید: یک فرمانده طالبان و یک سرباز ائتلاف شمال، سواری را به اشتراک می گذارند
[ترجمه گوگل]اتحادیه های جدید: یک سرباز طالبان و یک سرباز متحد شمالی، یک سواری را به اشتراک می گذارند
11. The reader may turn to North Korean defector Kang Chol-Hwan's memoir of his ten-year sentence in the dreaded Yodok camp for a sense of just what the DPRK's gulag is like.
[ترجمه ترگمان]خواننده ممکن است به کتاب memoir Chol - Kang - Hwan از ده سال حبس خود در اردوگاه ترسناک Yodok برای درکی از آنچه که the s شبیه آن است، مراجعه کند
[ترجمه گوگل]خواننده ممکن است خاطرات ده ساله خود را در اردوگاه وحشت زده یوودوک به عنوان یک خبرنگار کره شمالی در مورد چگونگی خواجه کره شمالی بیان کند
12. All water defector products are tested through national air conditioning apparatus testing center.
[ترجمه ترگمان]همه محصولات defector از طریق مرکز آزمون دستگاه تهویه مطبوع ملی تست می شوند
[ترجمه گوگل]همه محصولات ضد آب از طریق مرکز آزمایشگاه ملی تهویه مطبوع آزمایش می شود
13. A distracted defector has subtracted some compact extract from the impacted interaction.
[ترجمه ترگمان]یک defector حواس پرتی برخی از عصاره فشرده را از تعامل موثر کم کرده است
[ترجمه گوگل]یک متفکر غافلگیر شده برخی عصاره های جمع و جور از اثر متقابل را کاهش داده است
14. But based on defector information in May of 199 Saddam Hussein's lie was exposed.
[ترجمه ترگمان]اما براساس اطلاعات defector در ماه مه ۱۹۹ دروغ صدام حسین در معرض خطر قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اما بر طبق اطلاعات دروغین در ماه مه سال 199 دروغ صدام حسین در معرض قرار گرفت
15. The political defector was refuged in an embassy.
[ترجمه ترگمان]The سیاسی در سفارت refuged بود
[ترجمه گوگل]پیشرو سیاسی در سفارتخانه پناه گرفته شد