1. He could hear the thrum of a banjo.
[ترجمه ترگمان] اون می تونست ته نخ یه تار رو بشنوه
[ترجمه گوگل]او می توانست صدای باند بانجو را بشنود
2. Nate, Gotler, Connors, and Banjo each got a ten-foot space along the other side.
[ترجمه ترگمان]نیت، Gotler، کانرز و Banjo هر یک ده متر فاصله داشتند
[ترجمه گوگل]نیت ، گوتلر ، کانورز و بانجو هرکدام یک فضای ده فوت در امتداد طرف دیگر داشتند
3. Banjo ducked under and disappeared completely, an act of great courage in this slime, to reappear several feet away.
[ترجمه ترگمان]با Banjo زیر و ناپدید شد و کاملا ناپدید شد، حرکتی از شجاعت بزرگ در این لجن که چند متر آن طرف تر دوباره ظاهر شود
[ترجمه گوگل]بانجو زیر این اردک فرو رفت و کاملاً ناپدید شد ، اقدامی با شجاعت زیاد در این لجن ، تا چند فوت دورتر ظاهر شود
4. Connors and Banjo sat jammed together on the bench beside me.
[ترجمه ترگمان]کانرز و Banjo در کنار من روی نیمکت نشستند
[ترجمه گوگل]کانورز و بانجو روی نیمکت کنار من جمع شده بودند
5. And Samuel Turner Stevens, on fretless banjo, demonstrates the ties between white hillbilly music and rural blues.
[ترجمه ترگمان]و سامویل نر Turner استیونز، on fretless، ارتباط بین موسیقی hillbilly سفید و بلوز روستایی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]و ساموئل ترنر استیونز ، در یک بنجو بی حوصله ، روابط بین موسیقی سفید تپه ای و بلوز روستایی را نشان می دهد
6. One of the minstrels strummed his banjo.
[ترجمه ترگمان]یکی از minstrels ساز خود را می نواخت
[ترجمه گوگل]یکی از اهالی بنجل بانجو خود را لرزاند
7. Fleck has transcribed Bach for the banjo.
[ترجمه ترگمان]فلک باخ را برای نواختن ساز رونویسی کرده است
[ترجمه گوگل]فلک باخ را برای بانجو رونویسی کرده است
8. He picked some notes on his banjo.
[ترجمه ترگمان] یه سری یادداشت از \"بانجو\" برداشت
[ترجمه گوگل]او برخی از یادداشتها را بر روی بانجو خود برداشت
9. Banjo folded his arms across the front of his Mac West, scowling, not looking at Connors.
[ترجمه ترگمان]با ملایمت بازوان خود را در مقابل مک West و اخم کرده بود و به کانرز نگاه نمی کرد
[ترجمه گوگل]بانجو دستانش را از جلوی مک وست خود جمع کرد ، نگاهش را زیر لب گرفت و به کانورز نگاه نکرد
10. Mulcahey put his banjo on his chair.
[ترجمه ترگمان]Mulcahey، banjo را روی صندلی اش می گذاشت
[ترجمه گوگل]ملکاهی بانجو را روی صندلی خود گذاشت
11. Mulcahey strummed his banjo and tapped the castanet again.
[ترجمه ترگمان]تک و تنها ساز خود را می نواخت و دوباره به the ضربه می زد
[ترجمه گوگل]ملکاهی بانجو خود را لرزاند و دوباره روی نارگیل ضربه زد
12. The boy picked the banjo.
[ترجمه ترگمان] اون پسر \"تار\" رو انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]پسر بانجو را برداشت
13. There are Eko 12-string necks and bodies, curious banjo necks, oddball Eko violin bass parts and lots, lots more.
[ترجمه ترگمان]Eko گردن و بدن ۱۲ رشته ای، گردن های curious،، ویولن، قطعات باس و خیلی چیزهای دیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]گردن ها و بدنه های 12 رشته ای اکو ، گردن های بانجی کنجکاو ، قطعات بیس ویولن اکو و بسیاری موارد دیگر وجود دارد
14. Soon, Banjo comes back empty-handed.
[ترجمه ترگمان]به زودی، Banjo به دست خالی برگشت داده می شود
[ترجمه گوگل]به زودی ، بانجو با دست خالی برمی گردد
15. A Japanese instrument resembling a banjo, having a very long neck and three strings played with a plectrum.
[ترجمه ترگمان]یک ساز ژاپنی که شبیه سازه ای بادی است، گردنی بسیار بلند دارد و سه رشته با یک plectrum بازی می کند
[ترجمه گوگل]ساز ژاپنی شبیه بانجو ، دارای گردنی بسیار بلند و سه تار با مضراب