1. a cardboard box
جعبه ی مقوایی
2. a cardboard empire
امپراطوری قلابی (پوشالی)
3. cutting cardboard will blunt the edge of this knife
بریدن مقوا لبه ی این چاقو را کند می کند.
4. the cardboard characters of this play
بازیگران قلابی این نمایشنامه
5. thin cardboard
مقوای نازک
6. this cardboard is not waterproof but it is water repellent
این مقوا ضد آب نیست ولی آب به خود نمی گیرد.
7. meat packaged in cardboard boxes
گوشت که در جعبه ی مقوایی بسته بندی شده است
8. light bulbs are packaged in cardboard sleeves
لامپ های برق را در استوانه های مقوایی بسته بندی می کنند.
9. their housing is nothing but cardboard and wood
آلونک آنها از مقوا و چوب است و بس.
10. his picture was pasted on a cardboard
عکس او را روی مقوا چسبانده بودند.
11. this machine clamps together sheets of cardboard
این دستگاه صفحات مقوا را به هم بست می زند.
12. You'd swear he was a cardboard cut-out except that he'd moved his rifle.
[ترجمه ترگمان]قسم می خورید که او یک تکه مقوا بود، غیر از اینکه تفنگش را حرکت داده بود
[ترجمه گوگل]قسم می خورم که او یک برش مقوا بود به جز اینکه اسلحه اش را برداشته بود
13. There were cardboard boxes stuffed full of clothes.
[ترجمه ترگمان]جعبه های مقوایی پر از لباس بودند
[ترجمه گوگل]جعبه های مقوایی پر از لباس بودند
14. It tasted bland and insipid, like warmed cardboard.
[ترجمه ترگمان]مزه بی مزه و بی مزه می داد، مثل یک تکه مقوا گرم
[ترجمه گوگل]این طعم ملایم و ناخوشایند، مانند کارتن گرم شده است
15. Don't throw that cardboard box away it may come in handy.
[ترجمه ترگمان]اون جعبه مقوایی رو دور ننداز ممکنه بدرد بخوره
[ترجمه گوگل]جعبه مقوایی را دور نزنید، ممکن است مفید باشد
16. I made a full-size cardboard model.
[ترجمه ترگمان]من یک مدل مقوایی با اندازه کامل درست کردم
[ترجمه گوگل]من یک مدل مقوا کامل را ساخته ام
17. He reached into the cardboard box beside him.
[ترجمه ترگمان]به جعبه مقوایی در کنارش رسید
[ترجمه گوگل]او در جعبه مقوایی کنار او قرار گرفت
18. She glued the two pieces of cardboard together.
[ترجمه ترگمان]او دو تکه مقوا را به هم چسبانده بود
[ترجمه گوگل]او دو قطعه از مقوا را با هم چسباند