کلمه جو
صفحه اصلی

batting


معنی : پنبه حلاجی شده، گوی زنی
معانی دیگر : چوگان زدن، چوگان زنی (مثلا در بیس بال)

انگلیسی به فارسی

گوی‌زنی، پنبه حلاجی‌شده


پنبه ای، پنبه حلاجی شده، گوی زنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the action of using a bat in a game of baseball or cricket.

(2) تعریف: sheets of cotton or wool used in padding furniture and filling quilts.

• act of hitting a ball with a bat

دیکشنری تخصصی

[نساجی] لایه الیاف پنبه یا پشم و یا مخلوط الیاف که کمی نمدی شده باشد

مترادف و متضاد

پنبه حلاجی شده (اسم)
batting

گوی زنی (اسم)
batting

جملات نمونه

1. which team is batting now?
حالا کدام تیم چوگان زنی می کند؟

2. He heard the bad news without batting an eyelid.
[ترجمه ترگمان]او خبر بد را شنید، بی آن که پلک بزند
[ترجمه گوگل]او خبر بد را بدون حصیری پلک شنید

3. Fender's batting could turn matches around in half an hour.
[ترجمه ترگمان]اون فقط نیم ساعت دیگه با کبریت بازی میکنه
[ترجمه گوگل]پنبه حصیری Fender می تواند در نیم ساعت به مسابقات برسد

4. The general manager has been batting around all day talking with every guest.
[ترجمه ترگمان]مدیر کل روز داره با همه مهمون حرف میزنه
[ترجمه گوگل]مدیر کل در تمام طول روز با هر مهمان صحبت می کند

5. He's made another sale? He's really batting a thousand!
[ترجمه ترگمان]اون یه حراج دیگه ساخته؟ اون واقعا توپ رو زد
[ترجمه گوگل]او یک فروش دیگر ساخته است؟ او واقعا هزاران نفس نفس زده است!

6. It's just an idea we've been batting around.
[ترجمه ترگمان]این فقط یه ایده است که ما بازی می کنیم
[ترجمه گوگل]این فقط یک ایده است که ما در اطراف آن را پنبه کرده ایم

7. The car was batting along the highway as fast as it could go.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل تا آنجا که می توانست سریع در امتداد بزرگراه حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]این ماشین با سرعت بالا در مسیر بزرگراه راه می رفت

8. We're just batting some ideas around.
[ترجمه ترگمان]ما فقط داریم یه سری ایده های دور و بر رو می زنیم
[ترجمه گوگل]ما فقط برخی از ایده ها را از هم دور می کنیم

9. She heard the news without batting an eyelid.
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه پلک بزند اخبار را شنید
[ترجمه گوگل]او اخبار را بدون حصیری پلک شنیده است

10. Who's batting first for the Orioles?
[ترجمه ترگمان]کی اولین کسی بود که به \"Orioles\" ضربه زد؟
[ترجمه گوگل]برای اولویت اول چه کسی است؟

11. The train was batting along as fast as it could go.
[ترجمه ترگمان]قطار با بیش ترین سرعتی که می توانست حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]قطار با سرعت بالا می توانست از آن عبور کند

12. He found her batting round.
[ترجمه ترگمان]دستش را دور زد
[ترجمه گوگل]او دور خالص خود را یافت

13. Our team is batting this morning and will be fielding in the afternoon.
[ترجمه ترگمان]تیم ما امروز صبح batting و در بعد از ظهر مشغول بازی خواهد بود
[ترجمه گوگل]تیم ما امروز صبح بیدار است و در بعدازظهر به سر می برد

14. He's likely to open the batting.
[ترجمه ترگمان]اون احتمالا بازی رو باز می کنه
[ترجمه گوگل]او احتمالا بازنویسی را انجام می دهد

پیشنهاد کاربران

در بیسبال
بازیکن مهاجم
زننده توپ، زدن توپ


کلمات دیگر: