کلمه جو
صفحه اصلی

candlewick


معنی : فتیله شمع، نخ پنبهای حاشیه دوزی
معانی دیگر : فتیله ی شمع، ریسمان نرم کتانی، نخ گلدوزی، ن  پنبه ای حاشیه دوزی

انگلیسی به فارسی

فتیله شمع، نخ پنبه‌ای حاشیه‌دوزی


candlewick، فتیله شمع، نخ پنبهای حاشیه دوزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the soft bundled or braided fibers at the center of a candle, which draw up melted wax to be burned.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of a fabric, having a design made of soft cotton tufting.

- a candlewick bedspread
[ترجمه ترگمان] روتختی candlewick،
[ترجمه گوگل] یک تخت خواب شمع

• string in the center of a candle which is lit to give off light

مترادف و متضاد

فتیله شمع (اسم)
candlewick

نخ پنبه ای حاشیه دوزی (اسم)
candlewick

جملات نمونه

1. Hugh lay awake in a tangle of candlewick bedspread.
[ترجمه ترگمان]هیو روی روتختی تخت خوابش دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]هیو در آغوش لپ تاپ شمعویکی بیدار شد

2. Candlewick was sold to a farmer and Pinocchio was sold to a circus manager.
[ترجمه ترگمان]Candlewick به یک کشاورز فروخته شد و پینوکیو به یک مدیر سیرک فروخته شد
[ترجمه گوگل]Candlewick به یک کشاورز فروخته شد و پینوکیو به یک مدیر سیرک فروخته شد

3. The coachman asked Candlewick if he wanted to go to Gameland.
[ترجمه ترگمان]راننده از candlewick پرسید که آیا می خواهد به Gameland برود یا نه
[ترجمه گوگل]مربی پرسید: آیا شملویک میخواهد به Gameland برود؟

4. So Candlewick climbed on.
[ترجمه ترگمان] پس \"candlewick\" سوار شد
[ترجمه گوگل]بنابراین Candlewick صعود کرد

5. Everyone except a bad little boy whose nickname was Candlewick.
[ترجمه ترگمان]همه بجز یک پسر بچه بد که اسمش candlewick بود
[ترجمه گوگل]همه به جز یک پسر بچه بد که نام مستعار Candlewick بود

6. All right, but you are going to regret it, Candlewick laughed.
[ترجمه ترگمان]جورج خندید و گفت: بسیار خوب، اما تو پشیمان خواهی شد
[ترجمه گوگل]درست است، اما Candlewick خندید


کلمات دیگر: