1. deep burns which have caused the deformity of his hands
سوختگی های ژرف که موجب دژدیسی دست های او شده است
2. Beauty gains little, and homeliness and deformity lose much, by gaudy attire.
[ترجمه ترگمان]زیبایی، کم و بیش زیبا است و زشت و زشت، با لباس های پرزرق و برق، از دست می رود
[ترجمه گوگل]زیبایی به دست آوردن کم است، و ظرافت و ناهماهنگی بسیار با لباس های گمشده از بین می رود
3. The injury resulted in a deformity of the hip joint.
[ترجمه ترگمان]جراحت منجر به نقص مفصل مفصل ران شد
[ترجمه گوگل]آسیب ناشی از تغییر شکل مفصل مفصل ران بود
4. Drugs taken during pregnancy may cause physical deformity in babies.
[ترجمه ترگمان]داروهایی که در دوران بارداری مصرف می شوند ممکن است موجب نقص بدنی در کودکان شوند
[ترجمه گوگل]مواد مخدر مصرف شده در دوران بارداری ممکن است دچار تغییر شکل بدنی در نوزادان شود
5. He was born with a slight deformity of the foot which made him limp.
[ترجمه ترگمان]او با یک نقص جزیی پایش به دنیا آمد که او را شل کرد
[ترجمه گوگل]او با اندکی تغییر شکل پایه متولد شد که او را لرزاند
6. Gloag had a deformity of the right arm and a somewhat high-pitched voice, but overall made a forceful impression.
[ترجمه ترگمان]Gloag دارای بدشکلی در بازوی راست و صدای بسیار محکم بود، اما به طور کلی یک تاثیر قوی بر جای گذاشت
[ترجمه گوگل]Gloag دچار تغییر شکل دست راست و صدای بالاتری شده بود، اما به طور کلی احساسات نیرومند ایجاد کرد
7. Hideousness of aspect, deformity of instinct, troubled him not, and did not arouse his indignation.
[ترجمه ترگمان]تغییر قیافه، نقص جسمانی، او را می آزرد، و خشم خود را بر نمی انگیخت
[ترجمه گوگل]ترس از جنبه، ناهنجاری غریزی، او را ناراحت نکرد و باعث خشم او نشد
8. Demyelination progressed as the kyphotic deformity became more severe, initially affecting the anterior funiculus and later extending to the lateral and then the posterior funiculus .
[ترجمه ترگمان]demyelination با سرعت بیشتری پیشرفت کرد و در ابتدا بر the قدامی تاثیر گذاشت و بعد از آن به جانبی و سپس the عقبی بسط پیدا کرد
[ترجمه گوگل]Demyelination پیشرفت کرد، به طوری که تغییر شکل پذیری کفیوتیک شدیدتر شد و در ابتدا روی کانونی قدامی تاثیر گذاشت و بعد به کانال جانبی و سپس خلفی گسترش یافت
9. Furthermore, posterior laminectomy will increase kyphotic deformity and instability.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، laminectomy خلفی باعث افزایش بدشکلی و ناپایداری می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، لامینکتومی خلفی باعث تغییر شکل و بی ثباتی کفیوتی خواهد شد
10. The kyphotic deformity is frequently attributed to "poor posture" resulting in delayed diagnosis, and treatment indications remain debated because the natural history has not been clearly defined.
[ترجمه ترگمان]نقص بدنی اش معمولا به \"وضعیت ضعیف\" نسبت داده می شود که منجر به تشخیص تاخیر شده می شود و نشانه های رفتاری همچنان مورد بحث هستند زیرا تاریخ طبیعی به وضوح تعریف نشده است
[ترجمه گوگل]ناهنجاری کفیوتی اغلب به «وضعیت ناتوانی» منجر می شود که منجر به تشخیص تاخیر می شود و علائم درمان همچنان مورد بحث قرار می گیرند، زیرا تاریخ طبیعی مشخص نشده است
11. The small chin deformity was a commen developmental deformity of the jaw.
[ترجمه ترگمان]نقص شکل چانه کوچک، نقص رشد فک رو به رشد فک بود
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های کوچک چانه یک تغییر شکل دهنده ی فک است
12. Their characterlstic associated abnormalities include peripheral pancytopenia, hyperpigmentation, deformity of the thumbs and genital hypoplasia.
[ترجمه ترگمان]ناهنجاری های مادرزادی آن ها شامل pancytopenia محیطی، hyperpigmentation، بدشکلی the و hypoplasia تناسلی است
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های مرتبط با شخصیت آنها عبارتند از پان سیتوپنتی محیطی، هیپرپیگمانتاسیون، تغییر شکل شست و هیپوپلیزی ناحیه تناسلی
13. The bones begin to grind against each other, leading to pain and deformity.
[ترجمه ترگمان]استخوان ها به هم فشرده می شوند و منجر به درد و نقص عضو می شوند
[ترجمه گوگل]استخوان ها شروع به خرد شدن در برابر یکدیگر می کنند، منجر به درد و تغییر شکل می شوند
14. Leprosy was known to have a long incubation period-a fact considerably at odds with popular misconceptions about instant deformity.
[ترجمه ترگمان]جذام به عنوان یک دوره کمون طولانی شناخته شده بود - حقیقتی که به طور قابل توجهی در تضاد با تصورات نادرست رایج در مورد بدشکلی فوری است
[ترجمه گوگل]Leprosy شناخته شده است که یک دوره انکوباسیون طولانی - یک واقعیت قابل توجهی در مقایسه با تصورات غلط رایج در مورد تغییر شکل فوری
15. During the course of dissections of cadaver club feet he recognized the role of muscles and tendons rather than bones in this deformity.
[ترجمه ترگمان]در طی دوره کالبد شکافی جسد او، او نقش ماهیچه ها و تاندون ها را به جای استخوان در این نقص تشخیص داده است
[ترجمه گوگل]در طی دوره انشعاب پاهای کاداور، او نقش عضلات و تاندون ها را به جای استخوان ها در این تغییر شکل شناخت