کلمه جو
صفحه اصلی

baron


معنی : بارون، شخص مهم و برجسته در هر قسمتی
معانی دیگر : (امریکا - کسی که در زمینه ی بازرگانی یا صنعتی قدرتمند است) بزرگمرد، متنفذ، سلطان، (قرون وسطی) تیولدار پادشاه، نجیب زاده، اشرافی، (اروپا و ژاپن) اشرافی عالی مقام

انگلیسی به فارسی

بارون، شخص مهم و برجسته در هر قسمتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of the hereditary nobility. In Great Britain, a baron is a nobleman of the lowest rank; peer.

- His ancestor, the first baron, received the title for his loyalty and service to the king.
[ترجمه ترگمان] جد او، اولین بارون، لقب وفاداری و خدمت به پادشاه را دریافت کرد
[ترجمه گوگل] پدرش، اولین بارون، عنوان خود را برای وفاداری و خدمت به پادشاه دریافت کرد

(2) تعریف: a very powerful financier or industrialist in a particular field.
مشابه: magnate

- Cornelius Vanderbilt was one of the railroad barons of the last century.
[ترجمه ترگمان] کورنلیوس فاج یکی از the قرن گذشته بود
[ترجمه گوگل] کورنلیوس واندربیلت یکی از بارونهای راه آهن قرن گذشته بود

• nobleman, count, ruler
a baron is a man who is a member of the nobility.
you use baron to refer to someone who controls a large amount of an industry and who is therefore extremely powerful.

مترادف و متضاد

بارون (اسم)
baron

شخص مهم و برجسته در هر قسمتی (اسم)
baron

nobleman


Synonyms: peer, lord, aristocrat


جملات نمونه

1. a cattle baron
گله دار بزرگ

2. an oil baron
سلطان نفت

3. Henry Ford was an automobile baron.
[ترجمه ترگمان]هنری فورد یک بارون اتومبیل بود
[ترجمه گوگل]هنری فورد یک بارون خودرو بود

4. There's a telephone call for you, Mr Baron.
[ترجمه ترگمان]آقای بارون، یک تماس تلفنی برای شما وجود دارد
[ترجمه گوگل]آقای بارون، تماس تلفنی شما است

5. The baron lived in a castle.
[ترجمه ترگمان]بارن در قلعه زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]بارون در یک قلعه زندگی کرد

6. Are you a friend of Baron Wendleton's?
[ترجمه ترگمان]شما دوست بارون Wendleton هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک دوست از بارون وندلتون هستید؟

7. He was succeeded as third Baron Northwick by his nephew.
[ترجمه ترگمان]او هم به عنوان یک بارون سوم که برادرزاده او بود موفق شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان سومین بارون نورتویک توسط برادرزاده او موفق شد

8. He styles himself Baron.
[ترجمه ترگمان]او خودش را بارون می کند
[ترجمه گوگل]او خود را بارون می کند

9. The oil baron was killed by an assassin.
[ترجمه ترگمان]بارن به وسیله یک آدم کش کشته شد
[ترجمه گوگل]بارون نفت توسط یک قاتل کشته شد

10. Bristol calls it Red Baron after Snoopy's nemesis in the Peanuts comic strip.
[ترجمه ترگمان]تو بریستول، پس از nemesis اسنوپی در زمین کمیک فروشی اسنوپی، بارون قرمز نامیده می شود
[ترجمه گوگل]بریستول آن را بارون سرخ بعد از سقوط Snoopy در کمیک استریت بادام زمینی می نامد

11. Enterprise reporter Andy Baron raising the issue of media ethics.
[ترجمه ترگمان]اندی بارون، گزارشگر سازمانی، موضوع اخلاق رسانه ای را مطرح کرد
[ترجمه گوگل]اندی بارون، خبرنگار سازمانی، مسئله اخلاق رسانه ای را بالا برده است

12. I am the baron de Chavigny.
[ترجمه ترگمان]من بارن de هستم
[ترجمه گوگل]من بارون د چوینی هستم

13. These words, uttered by Baron Parke in an 1848 case, still hold good today.
[ترجمه ترگمان]این کلمات که در سال ۱۸۴۸ نوشته شده بود، این کلمات را در سال ۱۸۴۸ بر زبان آورده بود
[ترجمه گوگل]این کلمات، که توسط بارون پارک در یک پرونده 1848 بیان شده است، هنوز امروز خوب عمل می کنند

14. Baron of Buchlyvie continued its career as a breeding stallion and show horse.
[ترجمه ترگمان]بارون of شغل خود را به عنوان اسب پرورش اسب و اسب نشان می داد
[ترجمه گوگل]بارون از Buchlyvie حرفه خود را به عنوان یک پرورش ناقوس ادامه داد و نشان می دهد اسب

15. We shall be opening the season with the Baron.
[ترجمه ترگمان]فصل را با بارون باز خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]فصل را با بارون باز خواهیم کرد

an oil baron

سلطان نفت


a cattle baron

گله‌دار بزرگ



کلمات دیگر: