کلمه جو
صفحه اصلی

defeatism


معنی : اعتراف به شکست، شکست گرایی، یاس و بدبینی
معانی دیگر : اعتراف به شکست، یاس و بدبینی، شکست گرایی

انگلیسی به فارسی

اعتراف به شکست، یاس و بدبینی، شکست‌گرایی


defeattism، اعتراف به شکست، شکست گرایی، یاس و بدبینی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: defeatist (adj.), defeatist (n.)
• : تعریف: the tendency to expect defeat or accept defeat with resignation.

• attitude characterized by the expectation of defeat and failure
defeatism is a way of thinking or talking which suggests that you expect to be unsuccessful.

مترادف و متضاد

اعتراف به شکست (اسم)
defeatism

شکست گرایی (اسم)
defeatism

یاس و بدبینی (اسم)
defeatism

جملات نمونه

1. There is a spirit of defeatism among some members of the party.
[ترجمه ترگمان]در میان برخی از اعضای حزب روحیه of وجود دارد
[ترجمه گوگل]در میان برخی از اعضای حزب، یک روحیه شکست وجود دارد

2. I can think of no greater expression of defeatism.
[ترجمه ترگمان]به هیچ عنوان بهتر از این فکر نمی کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم هیچ گونه بیان بیشتر از شکست نگوییم

3. Above all, I remember the overwhelming sense of defeatism and moral chaos that pervaded public discourse.
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، حس overwhelming هرج و مرج اخلاقی و هرج و مرج اخلاقی را به یاد دارم که بر مباحثات عمومی حکمفرما بود
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، من احساس می کنم که احساس سرخوردگی و هرج و مرج اخلاقی است که گفتمان عمومی را فرا گرفته است

4. We have beaten back despair and defeatism.
[ترجمه ترگمان]ما ناامیدی و شکست را شکست دادیم
[ترجمه گوگل]ما ناامیدی و شکست خورده ای را از دست داده ایم

5. We have seen too much defeatism, too much pessimism, too much of a negative approach.
[ترجمه ترگمان]ما زیاده از حد بدبین هستیم، بدبینی خیلی زیاده، حد زیادی از یک رویکرد منفی
[ترجمه گوگل]ما شاهد شکستهای بیشماری، بدبین بودن بیش از حد، و بیش از حد یک رویکرد منفی هستیم

6. Pessimism is the eastest way of self defeatism.
[ترجمه ترگمان]Pessimism روش eastest برای نفس کشیدن است
[ترجمه گوگل]بدبینی راهی برای دفاع از خود است

7. Wang Jing - weis national defeatism was characterized by its early emergence, long duration and serious consequence.
[ترجمه ترگمان](وانگ - weis)به دلیل پیدایش اولیه، مدت زمان طولانی و عواقب جدی آن مشخص شد
[ترجمه گوگل]وانگ جینگ - شکست وحدت ملی، با ظهور اولیه، طولانی مدت و پیامدهای جدی مشخص شد

8. It Dies Today. The Caitiff Choir Defeatism.
[ترجمه ترگمان]امروز از بین رفت گروه کر caitiff defeatism
[ترجمه گوگل]امروز میمیرد ضرب و شتم کورس Citiff

9. In the debate about the future of the Labour Party, there can be no room for complacency or morbid defeatism.
[ترجمه ترگمان]در بحث درباره آینده حزب کارگر، هیچ جایی برای complacency و یا defeatism ناخوشایند وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در بحث درباره آیندۀ حزب کارگر، هیچ جایگاهی برای آرامش و یا ضعف بدنی وجود ندارد

10. Worst of all, there is an oppressive air of gloom and defeatism among the British.
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه، هوای توفانی و شکسته در میان انگلیسی ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، در میان انگلیس، هوشیارانه و غم انگیز است

11. The suspicion that colors our most brilliant successes always risks degenerating into self-hatred and facile defeatism.
[ترجمه ترگمان]این بدگمانی که درخشان ترین موفقیت ها ما را به خود جذب می کند، همیشه به کینه و defeatism تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]این سوء ظن که موفقیت های درخشان ما را رنگ می کند، همواره منجر به انحطاط خود به نفرت و شکستگی فوری می شود

12. The emergence and development of Wang Jing - weis national defeatism was a historical process.
[ترجمه ترگمان]ظهور و توسعه (ونگ ژی)- weis ملی یک فرآیند تاریخی بود
[ترجمه گوگل]ظهور و توسعه وانگ جینگ - شکست ناسازگاری ملی یک روند تاریخی بود


کلمات دیگر: