کلمه جو
صفحه اصلی

baroque


معنی : باروک، ارایش عجیب و غریب، سبک بیقاعده وناموزون موسیقی، بی تناسب
معانی دیگر : (اغلب با b بزرگ)، (هنر و معماری) سبک باروک (که ویژگی آن تزیینات پیچیده و خطوط منحنی بود)، موسیقی باروک (که ویژگی آن آهنگ های پر ریزه کاری و فرم های فیوگ دار بود)، وابسته به دوره ی باروک (1600-1750 میلادی)، غریب، وابسته به سبک معماری در قرن هیجدهم

انگلیسی به فارسی

غریب، آرایش عجیب‌وغریب، بی‌تناسب، وابسته به سبک معماری در قرن هیجدهم، سبک بی‌قاعده و ناموزون موسیقی


باروک، ارایش عجیب و غریب، سبک بیقاعده وناموزون موسیقی، بی تناسب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: (often cap.) of or pertaining to the style or period in art, music, and architecture prevailing in Europe following the Renaissance, from about 1550 to about 1750, characterized by bold and elaborate forms of ornamentation.
مشابه: rococo

- Much Baroque music featured the harpsichord or the pipe organ.
[ترجمه ترگمان] موسیقی باروک با کلاوسن یا ارگ می نواخت
[ترجمه گوگل] موسیقی باوکل بسیار برجسته بود هارپسیکورد یا ارگان لوله

(2) تعریف: ornately or extravagantly ornamented, esp. verging on grotesque; flamboyant.
مترادف: flamboyant, florid, ornate, overwrought
مشابه: arabesque, decorated, elaborate, fancy, festooned, flashy, frilly, garish, gaudy, ornamented

(3) تعریف: shaped irregularly.
مترادف: irregular
مشابه: asymmetric, deformed, grotesque, misshapen, uneven

- a baroque pearl
[ترجمه ترگمان] مروارید سبک باروک
[ترجمه گوگل] مروارید باروک
اسم ( noun )
(1) تعریف: (often cap.) the style or period in art, music, and architecture prevailing in Europe following the Renaissance.
مشابه: rococo

- This very ornate cathedral is an example of Baroque.
[ترجمه ترگمان] این کلیسای جامع باشکوه یک نمونه از باروک است
[ترجمه گوگل] این کلیسای جامع بسیار زیبای نمونه ای از باروک است

(2) تعریف: a thing that is extravagantly decorated or ornate.
مشابه: arabesque, bauble, gewgaw

• 16th-17th century european style (of art, music and architecture) which was characterized by elaborate ornamentation
baroque architecture or art is an elaborate style of architecture or art that was built or painted in europe from the late 16th to the early 18th century.
baroque music is a style of european music that was written in the 18th century.

مترادف و متضاد

باروک (اسم)
baroque

ارایش عجیب و غریب (اسم)
baroque

سبک بیقاعده وناموزون موسیقی (اسم)
baroque

بی تناسب (صفت)
antic, grotesque, disproportionate, asymmetrical, asymmetric, incommensurate, baroque

decorative, especially architecture


Synonyms: bizarre, convoluted, elaborate, embellished, extravagant, flamboyant, florid, gilt, grotesque, ornamented, ornate, overdecorated, rich, rococo


Antonyms: plain, unadorned, undecorated


جملات نمونه

1. the baroque style flourished in the seventeenth century
سبک باروک در سده ی هفدهم به اوج خود رسید.

2. Note the fine early Baroque altar inside the chapel.
[ترجمه ترگمان]به محراب زیبای باروک در داخل کلیسا توجه کنید
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که قربانی خوبی در اوایل باروک در داخل کلیسا وجود دارد

3. In Germany the baroque style of art flourished in the 17 th and 18 th centuries.
[ترجمه ترگمان]در آلمان سبک باروک هنر در قرن هفدهم و ۱۸ ام رونق یافت
[ترجمه گوگل]در آلمان سبک سنتی هنر در قرن هفدهم و هفدهم رونق گرفت

4. The baroque style is rich in ornament.
[ترجمه ترگمان]سبک باروک در تزیینات غنی است
[ترجمه گوگل]سبک باروک غنی در تزئینات است

5. Such decoration was a typical feature of the baroque period.
[ترجمه ترگمان]این تزیین یک ویژگی معمول دوره باروک بود
[ترجمه گوگل]چنین دکوراسیون ویژگی خاصی از دوره باروک بود

6. Despite the expensive-looking Baroque decor and the pianist, this place serves cheap pizzas and the like.
[ترجمه ترگمان]با وجود تزیین و دکوراسیون باروک گران قیمت و پیانیست، این مکان پیتزا ارزان قیمت و امثال آن را سرو می کند
[ترجمه گوگل]با وجود دکوراسیون گرانقیمت به سبک باروک و پیانیست، این مکان پیتزای ارزان و غیره را ارائه می دهد

7. In their opening up of public space, Baroque planners organized vast vistas in order to highlight central monumental features.
[ترجمه ترگمان]در گشایش فضای عمومی، برنامه ریزان باروک چشم انداز وسیعی را برای برجسته کردن ویژگی های تاریخی مرکزی سازماندهی کردند
[ترجمه گوگل]طراحان باروک در باز شدن فضای عمومی، برای ایجاد ویژگی های برجسته مرکزی، گیتارهای بزرگ را سازماندهی کردند

8. The fine early baroque church has substructures remaining of Romanesque date and style.
[ترجمه ترگمان]کلیسای سبک باروک در اوایل سبک رومی باقی مانده از تاریخ و سبک رومی را دارد
[ترجمه گوگل]کلیسای زیبای پیشوایی باروک دارای زیر ساخت هایی باقی مانده از تاریخ و سبک رومانسک است

9. The buildings in the courtyard are late Baroque, but on your right you will see some remains of the Romanesque building.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های حیاط به سبک باروک ساخته شده اند، اما در سمت راست شما برخی بقایای ساختمان رومی را خواهید دید
[ترجمه گوگل]ساختمان های در حیاط اواخر باروک، اما در سمت راست شما می توانید برخی از باقی مانده از ساختمان رومیزی را ببینید

10. Often this effort achieves its end as baroque comedy.
[ترجمه ترگمان]این تلاش غالبا به سبک کمدی باروک به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]اغلب این تلاش به پایان می رسد به عنوان کمدی باروک

11. Instead of the Baroque or modern architect, Sitte promulgated the values of the mediaeval master builder.
[ترجمه ترگمان]Sitte به جای معماری باروک یا مدرن، ارزش های سازنده قرون وسطی را منتشر کرد
[ترجمه گوگل]به جای معمار باروک یا مدرن، سیته مقادیر سازنده استاد میانه رو را اعلام کرد

12. The shadowy interior is a sensuous baroque mix of gilt and candle wax.
[ترجمه ترگمان]داخل ساختمان تاریک، ترکیبی از موم و شمع مومی است
[ترجمه گوگل]داخلی سایه یک ترکیب باروک حساس از موم خاردار و شمع است

13. Spiked cages surround baroque colonial villas; apartment doors are reinforced and guarded at gunpoint.
[ترجمه ترگمان]قفس های پرورش داده شده در اطراف ویلاهای استعمار سبک باروک؛ دره ای آپارتمانی تقویت می شود و به زور اسلحه از آن محافظت می شود
[ترجمه گوگل]قفس های طویل ویلای استعماری باروک را احاطه کرده است درب های آپارتمانی تقویت شده و در اسلحه نگهبانی می شوند

14. The eastern windows are obscured by a vast Baroque altarpiece.
[ترجمه ترگمان]پنجره های شرقی با یک رویه باروک عظیم پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]پنجره های شرقی با یک برج خلوت بزرگ باروک خیره می شوند


کلمات دیگر: