کلمه جو
صفحه اصلی

delegation


معنی : وکالت، نمایندگی، هیات نمایندگان
معانی دیگر : گروه نمایندگان، هیئت نمایندگی، سپارش، گزینش (به نمایندگی)، محول سازی، واگذاری، تفویض (اختیار و غیره)

انگلیسی به فارسی

نمایندگی، وکالت، هیئت نمایندگان


نمایندگی، وکالت، هیات نمایندگان


انگلیسی به انگلیسی

• group of representatives; giving or transfer of authority
a delegation is a group of people chosen to represent a larger group of people.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] نمایندگی، هیأت نمایندگی، اعزام نماینده، تفویض تبدیل دین و مدیون
[نساجی] واگذاری اختیارات

مترادف و متضاد

وکالت (اسم)
bar, advocacy, proxy, attorney, agency, delegation, deputation, subrogation, proctorship

نمایندگی (اسم)
attorney, agency, delegation, representation, deputation, legation, delegacy, solicitorship

هیات نمایندگان (اسم)
delegation

assignment of responsibility


Synonyms: appointment, apportioning, authorization, charge, commissioning, committal, consigning, consignment, conveyance, conveying, deputation, deputization, deputizing, devolution, entrustment, giving over, installation, investiture, mandate, nomination, ordination, reference, referring, relegation, sending away, submittal, submitting, transferal, transference, transferring, trust


Antonyms: keeping


group of representatives


Synonyms: commission, contingent, deputation, embassy, envoys, gathering, legation, mission, organization


جملات نمونه

1. the delegation of power to each of the military commanders
تفویض اختیارات به هر یک از فرماندهان نظامی

2. a high-powered delegation
هیئت نمایندگی مرکب از اشخاص پر نفوذ

3. a trade delegation waited on the president
یک هیئت بازرگانی به دیدار رئیس جمهور رفت.

4. the iranian delegation arrived yesterday
هیئت نمایندگی ایران دیروز وارد شد.

5. also, an economic delegation was sent to egypt
یک هیئت اقتصادی نیز به مصر گسیل شد.

6. we polled the members of the delegation
از اعضای هیات نمایندگی نظر پرسی کردیم.

7. The statement of our delegation was singularly appropriate to the occasion.
[ترجمه ترگمان]اظهارات هیات ما به نحو عجیبی متناسب با این موقعیت بود
[ترجمه گوگل]بیانیه هیئت ما به طور انحصاری برای این مناسبت مناسب بود

8. The prime minister met with an all-party delegation from the city council.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر با یک هیات نمایندگی از شورای شهر دیدار کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر با هیئت نمایندگی تمام اعضای شورای شهر دیدار کرد

9. China sent a large delegation to the meeting.
[ترجمه ترگمان]چین هیاتی بزرگ را به این جلسه فرستاد
[ترجمه گوگل]چین یک هیئت بزرگ را به جلسه فرستاد

10. The delegation will visit several Middle Eastern countries for talks.
[ترجمه ترگمان]این هیات از چندین کشور خاورمیانه ای برای گفتگو دیدن خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این هیات از چندین کشور خاورمیانه برای مذاکرات بازدید خواهد کرد

11. The delegation arrived for talks with their government.
[ترجمه ترگمان]این هیات برای مذاکره با دولت وارد این کشور شد
[ترجمه گوگل]این هیات برای گفتگو با دولت خود وارد شدند

12. A United States delegation is in Japan seeking finance for a major scientific project.
[ترجمه ترگمان]یک هیات نمایندگی ایالات متحده در ژاپن است که به دنبال تامین بودجه برای یک پروژه بزرگ علمی است
[ترجمه گوگل]یک هیئت آمریکایی در ژاپن به دنبال سرمایه گذاری برای یک پروژه علمی بزرگ است

13. A delegation from Spain has/have arrived for a month.
[ترجمه ترگمان]یک هیات نمایندگی از اسپانیا به مدت یک ماه وارد این کشور شده است
[ترجمه گوگل]یک هیأت از اسپانیا برای یک ماه وارد شده است

14. All managers should learn effective delegation.
[ترجمه ترجمه من] تمامی مدیران باید تفویض اختیار به روش کارآمدیا به نحوه موثر را یاد بگیرند.
[ترجمه ترگمان]همه مدیران باید یک هیات کارآمد را بشناسند
[ترجمه گوگل]تمام مدیران باید هیئت مؤثر را یاد بگیرند

15. She refused to meet the union delegation.
[ترجمه ترگمان]او از ملاقات با این هیات اتحادیه خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او حاضر به ملاقات با نمایندگی اتحادیه نبود

16. The delegation hopes to reinforce the idea that human rights are not purely internal matters.
[ترجمه ترگمان]این هیات امیدوار است این ایده را تقویت کند که حقوق بشر صرفا موضوعات داخلی نیستند
[ترجمه گوگل]این هیئت امیدوار است که این ایده را تقویت کند که حقوق بشر صرفا امور داخلی نیست

The Iranian delegation arrived yesterday.

هیئت نمایندگی ایران دیروز وارد شد.


Also, an economic delegation was sent to Egypt.

یک هیئت اقتصادی نیز به مصر گسیل شد.


the delegation of power to each of the military commanders

تفویض اختیارات به هر یک از فرماندهان نظامی


پیشنهاد کاربران

اعزام نماینده ، نمایندگی ، وکالت ، هیات نمایندگان
قانون ـ فقه: وکالت ، هیات نمایندگی

هیات اعزامی

هیئتِ همراه

تفویض مسئولیت و مقام
دادن مسئولیت و مقام

delegation ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: تفویض
تعریف: واگذاری اختیار عمل یا مسئولیت تصمیم گیری در موردی خاص به فرد یا نهاد دیگر


کلمات دیگر: