کلمه جو
صفحه اصلی

decorous


معنی : اراسته، مودب، زینت دار
معانی دیگر : با نزاکت، ادب مند، آداب دان و خوش سلیقه

انگلیسی به فارسی

بانزاکت، محترمانه، مؤدب، مؤدبانه، آداب‌دان و خوش سلیقه


دکوراسیون، مودب، اراسته، زینت دار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: decorously (adv.), decorousness (n.)
• : تعریف: proper or formal with respect to behavior, manners, appearance, or the like.
متضاد: indecorous, profane, provocative, unseemly
مشابه: decent, mannerly, proper

- They expected decorous behavior from their children while in church.
[ترجمه ترگمان] آن ها انتظار داشتند که بچه های خود در کلیسا رفتار شایسته ای داشته باشند
[ترجمه گوگل] آنها در حالی که در کلیسا بودند، انتظار داشتند رفتارهای بی نظیری از فرزندانشان داشته باشند

• tasteful, proper, correct
decorous behaviour is polite and correct and does not offend people; a formal word.

مترادف و متضاد

اراسته (صفت)
brisk, clean-limbed, decent, spruce, decorous, natty, politic, prissy

مودب (صفت)
polite, nice, courtly, courteous, suave, debonair, decorous, civil, respectful, mannerly, fair-spoken, urbane

زینت دار (صفت)
decorous

appropriate, suitable


Synonyms: au fait, becoming, befitting, ceremonial, ceremonious, civilized, comely, comme il faut, conforming, conventional, correct, decent, demure, de rigueur, dignified, done, elegant, fit, fitting, formal, good, mannerly, meet, moral, nice, polite, prim, proper, punctilious, refined, respectable, right, seasonable, sedate, seemly, staid, well-behaved


Antonyms: impolite, inappropriate, indecent, indecorous, unbecoming, unfit, unrefined, unseemly, unsuitable


جملات نمونه

1. he was decorous and generous toward his wife's parents
نسبت به والدین زنش با احترام و گشاده دستی رفتار می کرد.

2. He gave his wife a decorous kiss.
[ترجمه ترگمان]پس زنش را یک بوسه مناسب به همسرش داد
[ترجمه گوگل]او به همسرش یک بوسه عجیب و غریب داد

3. His manner, as ever, was decorous.
[ترجمه ترگمان]رفتارش مثل همیشه پاکیزه بود
[ترجمه گوگل]شیوه او، همانطور که همیشه بود، دلپذیر بود

4. Naturally no expression of that shows through the decorous playfulness of her letters to him.
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که هیچ گونه نشانی از شیطنت و شیطنت ساختگی نامه های او به او پیدا نشود
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی هیچ بیان ایجاب می کند که از طرز وحشی بازی نامه های او به او نشان داده شود

5. Evans, momentarily decorous, extended her hand across the lane line.
[ترجمه ترگمان]اونز در حالی که دستش را دراز کرده بود، دستش را روی خط باریک جاده دراز کرد
[ترجمه گوگل]ایوانز، لحظه ای دغدغه داشت، دستش را روی خط خط کشید

6. Above the decorous chat, the familiar bray of Peregrine's voice could be heard.
[ترجمه ترگمان]در حالی که صدای تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق و گوش فرا می رسید،
[ترجمه گوگل]در بالای چت زرق و برق دار، سر و صدا آشنا از صدای Peregrine می تواند شنیده شود

7. Two days later a more decorous visitor called.
[ترجمه ترگمان]دو روز بعد یک مهمان دار دیگر زنگ زد
[ترجمه گوگل]دو روز بعد یک بازدید کننده جذاب تر به نام

8. Dish hair, showily and decorous; Bingle, have individual character quite contemporary breath, and long hair provided more Wen Wan's moving model for the bride.
[ترجمه ترگمان]یک مدل در حال حرکت مناسب برای عروس آماده کنید، و موهای بلند، مدل حرکت ون more را برای عروس فراهم می کند
[ترجمه گوگل]موی سرخ، ظاهری و ظریف بنگل، شخصیت فردی کاملا تنفس معاصر است و موهای طولانی تر مدل حرکت ون وان برای عروس را فراهم می کند

9. They go for decorous walks every day in parks with their nanny.
[ترجمه ترگمان]آن ها با پرستاری از پرستارش در هر روز پیاده روی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هر روز در پارک ها با پرستار بچه خود می روند

10. Decorous evening dress, healthy bull-puncher is installed.
[ترجمه ترگمان]لباس شب decorous، گاو نر سالم نصب شده است
[ترجمه گوگل]لباس شب عروسی، گاو خروس سالم نصب شده است

11. Their rage is decorous and prudent, for they are timid, as being very vulnerable themselves.
[ترجمه ترگمان]rage آرام و محتاط است، زیرا آنان محجوب و محجوب هستند
[ترجمه گوگل]خشم آنها عالمانه و محتاط است، زیرا آنها ترسو هستند، به عنوان آنها بسیار آسیب پذیر هستند

12. The tete - a - tete was decorous in the extreme.
[ترجمه ترگمان]گفتگوی خصوصی با هم در نهایت ادب و نزاکت به عمل آمد
[ترجمه گوگل]تتی - a - tete در افراطی خشن بود

13. If they are slain in the spirit decorous thump: there's to be no rolling afterwards.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها کشته شوند، پس از آن که در روح decorous کشته می شوند، بعدا هیچ حرکتی انجام نخواهد داد
[ترجمه گوگل]در صورتی که آنها در معرض خطر قرار گرفته اند، پس از آن ناپدید می شوند

14. And fattened as on a decorous honey - comb.
[ترجمه ترگمان]و اون رو به عنوان یه شونه مخصوص عزیزم چاق می کنه
[ترجمه گوگل]و به عنوان یک عسل تزئین شده - شانه

he was decorous and generous toward his wife's parents.

نسبت به والدین زنش با احترام و گشاده‌دستی رفتار می‌کرد.


Her manner, as ever, was decorous.

رفتار او مانند همیشه مؤدبانه بود.



کلمات دیگر: