1. earthquakes deeply fissured the earth
زلزله زمین را دارای شکاف های ژرف کرد.
2. a landscape deeply imbued with shadow
منظره ای که عمیقا سایه اندازی شده بود
3. he is deeply bruised by recent events
رویدادهای اخیر او را سخت آزرده است.
4. he is deeply in love with her
او به طور عمیق عاشق آن دختر شده است.
5. they were deeply affronted by his behavior
آنان سخت از رفتار او رنجیدند.
6. he was a deeply and finely feeling man
او مردی بود دارای احساس ژرف و لطیف.
7. the corpse was deeply slashed in several places
چندین جای جسد بریدگی های ژرفی داشت.
8. the family was deeply disunited
آن خانواده عمیقا دستخوش چند پارچگی شده بود.
9. his behavior hurt me deeply
رفتار او مرا عمیقا آزرده کرد.
10. his words touched us deeply
سخنان او در ما عمیقا اثر کرد.
11. abbas khan's death affected us deeply
مرگ عباس خان ما را عمیقا متاثر کرد.
12. my parents cared for each other deeply
پدر و مادرم عمیقا خاطر همدیگر را می خواستند.
13. miss you so deeply that my love just like a kite has broken its line and won't stop flying until it reaches you at last.
[ترجمه ترگمان]دلم برای تو تنگ شده بود که عشق من درست مثل بادبادک شکسته و تا وقتی که به تو برسد دست از پرواز بر نمی دارد
[ترجمه گوگل]از دست شما خیلی عمیق است که عشق من درست مثل یک بادبادک خط خود را شکسته و پرواز را متوقف نخواهد کرد تا زمانی که در آخرین لحظات به شما برسد
14. Her heart was deeply harrowed by his leaving.
[ترجمه ترگمان]دلش از رفتن او سخت شده بود
[ترجمه گوگل]قلب او به شدت توسط خروج او مزاحم شد
15. Her lies hurt my father deeply.
[ترجمه ترگمان]دروغ های اون به پدرم عمیقا صدمه زد
[ترجمه گوگل]دروغ او عمیقا به پدرم آسیب رسانده است
16. My father was a deeply compassionate man.
[ترجمه ترگمان] پدرم آدم خیلی دلسوزانه ای بود
[ترجمه گوگل]پدرم یک مرد عمیقا دلسوز بود
17. I'm deeply in love with Rose.
[ترجمه ترگمان]من عمیقا عاشق رز هستم
[ترجمه گوگل]من عمیقا در عشق با رز هستم
18. This is a deeply spiritual piece of music.
[ترجمه ترگمان]این یک قطعه موسیقی بسیار روحانی است
[ترجمه گوگل]این بخش عمیق روحانی موسیقی است
19. We were deeply touched by their present.
[ترجمه ترگمان]هدیه آن ها عمیقا متاثر شده بود
[ترجمه گوگل]ما عمیقا تحت تأثیر آنها قرار گرفتیم
20. The decision left us feeling deeply dissatisfied.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم ما را به شدت ناراضی کرد
[ترجمه گوگل]این تصمیم ما را به شدت ناراضی احساس کرد