1. a declarative sentence
جمله ی اخباری،گزاره
2. That leaves open the possibility, however, that some declarative sentences or statements are not factual and express something other than beliefs.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این امر امکان باز کردن امکان را فراهم می کند، با این حال، برخی از جملات یا اظهارات declarative واقعی نیستند و چیزی غیر از اعتقادات را بیان می کنند
[ترجمه گوگل]با این وجود، این امکان را فراهم می کند که برخی جملات و اظهاراتی که بیان شده اند نیستند و چیزی غیر از باور ندارند
3. His sentences were like that: short, declarative, final somehow.
[ترجمه ترگمان]جملات او به این شکل بود: کوتاه، یک طرفه، به نحوی نهایی
[ترجمه گوگل]احکام او چنین بود: کوتاه، اعلامیه، نهایی به نحوی
4. Parsing Algorithm A grammar is simply a declarative statement of what forms a valid sentence.
[ترجمه مهدی وطن پور] دستور زبان ااگوریتم پارسینگ آ یک گفتمان رسمی ساده است که جمله درستی پدید می آورد
[ترجمه ترگمان]الگوریتم Parsing یک دستور زبان یک عبارت declarative از چیزی است که یک جمله معتبر را شکل می دهد
[ترجمه گوگل]الگوریتم تجزیه یک گرامر به سادگی یک بیانیه رسمی از آنچه یک جمله معتبر را تشکیل می دهد
5. Declarative languages are less about issuing commands and more about stating (or declaring) the desired output.
[ترجمه ترگمان]زبان های Declarative کم تر در مورد صدور فرمان ها و بیشتر در مورد بیان (یا اعلام)خروجی مطلوب هستند
[ترجمه گوگل]زبانهای اعلام شده کمتر درباره صدور دستورات و درباره اعلام (یا اعلام) خروجی مورد نظر کمتر است
6. Usually for a declarative sentence: the subject (S) precedes the predicate and the verb (V) precedes the object (O); the modifier (attributive and adverbial) precedes the central words.
[ترجمه ترگمان]معمولا برای یک جمله declarative: موضوع (S)قبل از نظر (O)مقدم است و فعل (V)بر جسم مقدم است (O)؛ تعدیل کننده (attributive و adverbial)بر کلمات مرکزی مقدم است
[ترجمه گوگل]معمولا برای یک عبارت declarative: موضوع (S) قبل از پیش فرض است و فعل (V) پیش از جسم (O)؛ اصلاح کننده (attributive and adverbial) پیش از کلمات مرکزی است
7. The exclamatory form emphasizes a statement ( either declarative or imperative ) with an exclamation point (! ).
[ترجمه ترگمان]شکل exclamatory بر یک بیانیه (یا یک اظهارنامه یا الزامی)با علامت تعجب تاکید می کند (!)
[ترجمه گوگل]شکل غیرقابل پیش بینی بر روی عبارت (یا اعلامیه یا ضروری) با نقطه علامت تعجب (!) تأکید دارد
8. Right. What in the world is declarative knowledge?
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب در دنیا چه خبر است؟
[ترجمه گوگل]درست آنچه در جهان، دانش رسمی است؟
9. This paper mainly discusses the function of declarative knowledge in English reading ability.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور عمده در مورد عملکرد دانش declarative در توانایی خواندن انگلیسی بحث می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله عمدتا در مورد عملکرد دانش اعلامیه در توانایی خواندن انگلیسی صحبت می کند
10. Different from declarative memory, procedural memory is a storage of procedures and skills that cannot be easily verbalized such as riding a bike and swimming.
[ترجمه ترگمان]متفاوت از حافظه declarative، حافظه رویه ای، ذخیره ای از روش ها و مهارت هایی است که نمی توانند به آسانی مانند دوچرخه سواری و شنا کردن آسان باشند
[ترجمه گوگل]متفاوت از حافظه توصیفی، حافظه رویه ای، ذخیره سازی رویه ها و مهارت هایی است که نمی توان به راحتی از جمله دوچرخه سواری و شنا شناخت
11. XAML is a declarative XML - based language that defines objects and their properties in XML.
[ترجمه ترگمان]XAML یک زبان مبتنی بر XML است که اشیا و خواص آن ها را در XML تعریف می کند
[ترجمه گوگل]XAML یک زبان مبتنی بر XML است که اشیاء و خواص آنها را در XML تعریف می کند
12. The study of complex declarative knowledge is still in its infancy so that few researchers discuss the process of complex declarative knowledge learning.
[ترجمه ترگمان]مطالعه دانش اعلانی پیچیده هنوز در حال تکوین است به طوری که محققان کمی در مورد فرآیند یادگیری دانش پیچیده پیچیده بحث می کنند
[ترجمه گوگل]مطالعه دانش ضمنی پیچیده هنوز در دوران کودکی است به طوری که تعداد کمی از محققان در مورد روند یادگیری دانش ضمنی پیچیده بحث می کنند
13. Knowledge into two categories, including declarative and procedural knowledge, according to contemporary learning theory of information processing.
[ترجمه ترگمان]دانش به دو مقوله، از جمله دانش declarative و رویه ای، با توجه به نظریه یادگیری معاصر از پردازش اطلاعات
[ترجمه گوگل]دانش به دو دسته، از جمله دانش رسمی و رویه ای، با توجه به نظریه یادگیری معاصر پردازش اطلاعات
14. Remember that OpenLaszlo uses LZX as its declarative markup language, which also follows the same basic principles as any well-formed XML.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که OpenLaszlo از LZX به عنوان یک زبان نشانه گذاری خود استفاده می کند، که همچنین از اصول ابتدایی به عنوان هر XML خوش شکل پیروی می کند
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که OpenLaszlo از LZX به عنوان زبان نشانه گذاری اعلام شده استفاده می کند که همچنین از همان اصول اساسی همانند هر XML به خوبی تشکیل شده است