کلمه جو
صفحه اصلی

canard


معنی : خبردروغ
معانی دیگر : (جمع) اکاذیب، شایعات تهمت آمیز، اراجیف، ترهات، خبردروه

انگلیسی به فارسی

خبر دروغ، شایعات


کانارد، خبردروغ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a deliberately false story or rumor, usu. defamatory to someone.

- He still repeats that old canard that the mayor was responsible for his wife's death.
[ترجمه ترگمان] او هنوز این canard قدیمی را تکرار می کند که شهردار مسئول مرگ همسرش است
[ترجمه گوگل] او هنوز هم تکرار می کند که شهردار مسئول مرگ همسرش است

• false story, hoax
a canard is an idea or a piece of information that is false. canards are often made up and spread deliberately, sometimes in order to discredit someone or their work.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] اراضی مارنی ورسی

مترادف و متضاد

خبر دروغ (اسم)
canard

جملات نمونه

1. The canard tipped and the pilot skilfully dived us back into the field for a perfect emergency landing.
[ترجمه ترگمان]The tipped و خلبان ماهرانه ما را برای فرود اضطراری به داخل زمین انداختند
[ترجمه گوگل]کانارد بریده و خلبان ما را مجذوب خود کرد تا به زمین فرود آید

2. A canard of anti-Semitism is that there is a secret group of powerful Jews running the country.
[ترجمه ترگمان]ضد سامی گرایی این است که یک گروه پنهانی از یهودیان قدرتمند کشور را اداره می کنند
[ترجمه گوگل]یک قاعده ضد یهودیت این است که یک گروه مخفی از یهودیان قدرتمند در حال اجرا در کشور وجود دارد

3. It is hardly necessary to dignify that vile canard by saying there is not a mote of truth to it.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست با گفتن این دروغ و دروغ گفتن حقیقت را بر زبان بیاوری
[ترجمه گوگل]با این توضیح که حقیقت وجود ندارد، به سختی لازم است که این نیشخند را نادیده بگیریم

4. The Opposition raised the canard that some sort of register is required under the council tax.
[ترجمه ترگمان]مخالفان این قانون اساسی را مطرح کردند که برخی از آن ها تحت مالیات شورا مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون قنادی را مطرح کرد که نوعی ثبت نام تحت مالیه شورا مورد نیاز است

5. In the face of all kinds attention and canard, I think keeping pudicity in the harmonious entironment and keep nobleness in the magnanimous heart.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، در برابر همه انواع توجه ات و canard، من فکر می کنم که pudicity را در the هماهنگ نگه دارم و این nobleness را در قلب بزرگوار نگه می دارم
[ترجمه گوگل]با توجه به همه انواع توجه و کانادایی، من فکر می کنم نگه داشتن pudicity در entironment هماهنگ و حفظ نجیب بودن در قلب قدیم

6. This canard was started by William Herndon.
[ترجمه ترگمان]این canard توسط ویلیام Herndon آغاز شد
[ترجمه گوگل]این کانارد توسط ویلیام هرندون آغاز شد

7. It consists of fuselage, canard, two main wings, wingtip -fin, landing gear and engine, etc.
[ترجمه ترگمان]آن شامل بدنه هواپیما، canard، دو بال اصلی، wingtip - باله، لوازم فرود و موتور و غیره است
[ترجمه گوگل]این شامل بدنه، کانارد، دو بال اصلی، wingtip-fi، دنده فرود و موتور و غیره است

8. That canard was proved to be true later.
[ترجمه ترگمان]بعدا معلوم شد که این canard درست است
[ترجمه گوگل]این کانارد بعدا اثبات شد

9. Mr. Obama repeats the canard that China's remarkable economic success is due to sinister currency deflation.
[ترجمه ترگمان]آقای اوباما تکرار می کند که موفقیت چشمگیر اقتصادی چین ناشی از کاهش قیمت ارز می باشد
[ترجمه گوگل]آقای اوباما قندهار را تکرار می کند که موفقیت اقتصادی قابل توجه اقتصادی چین ناشی از کاهش ناگهانی ارز است

10. The story itself was a canard deliberately invented by the Armenians.
[ترجمه ترگمان]داستان خودش a بود که به عمد توسط ارامنه اختراع شده بود
[ترجمه گوگل]داستان خود قارچ عمدتا توسط ارامنه اختراع شد

11. Canard wing increases lift coefficient with the penalty of the increase of drag coefficient.
[ترجمه ترگمان]بال Canard با افزایش ضریب درگ ضریب بالابر را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]جرقه کانارد افزایش ضریب بالاتری را با مجازات افزایش ضریب کششی افزایش می دهد

12. The charge that Harding was a political stooge may be a canard.
[ترجمه ترگمان]اتهامی که هاردینگ یک stooge سیاسی بود ممکن است a باشد
[ترجمه گوگل]اتهام که هاردینگ یک جاسوسی سیاسی بود ممکن است یک قایق باشد

13. In other words, the whole idea of globalization was a canard.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، کل ایده جهانی شدن جهانی شدن بود
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، کل ایده جهانی سازی یک کاناداست

14. The J-10 has a rectangle belly air intake, with low-mounted delta wings, a pair of front canard wings, a large vertical fin, and two under fuselage fins.
[ترجمه ترگمان]J - ۱۰ دارای دو بال مستطیل شکلی است، با بال های delta پایین، یک جفت بال جلویی بزرگ، یک باله عمودی بزرگ و دوتا زیر باله بدنه
[ترجمه گوگل]J-10 دارای یک چارچوب مستطیلی برای جذب هوا، با بال های کم عمق بال عقب، یک جفت بال عقب جلو، یک بال بزرگ عمودی و دو فین بدنه بدنه است

15. The vehicle sports twin-fuselages made of fiberglass and carbon fiber which are connected by a canard in the front, an airfoil in the middle and a horizontal stabilizer.
[ترجمه ترگمان]این خودرو از فایبرگلاس و فیبر کربن ساخته شده از فایبرگلاس و فیبر کربن ساخته شده در جلو، ایرفویل در وسط و تثبیت کننده افقی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]دوچرخه های ورزشی دوچرخه ای که از فایبر گلاس و فیبر کربن ساخته شده اند، توسط یک کانادار در جلو، یک هواپیما در وسط و یک تثبیت کننده افقی است

پیشنهاد کاربران

canard ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: پیش‏بال
تعریف: بال کوچکی که در جلوی بال اصلی هواپیما قرار دارد


کلمات دیگر: