کلمه جو
صفحه اصلی

bashaw


معنی : نجیب زاده، پاشا
معانی دیگر : سخت زدن، خرد کردن (اشخاص یا اشیا)، صدمه زدن، رجوع شود به: pasha، اصیل

انگلیسی به فارسی

پاشا، نجیب‌زاده، اصیل


bashaw، پاشا، نجیب زاده


انگلیسی به انگلیسی

• pasha, important person, bigwig

مترادف و متضاد

نجیب زاده (اسم)
aristocrat, nobleman, magnate, chevalier, patrician, wellborn, bashaw, blue-blooded, knight

پاشا (اسم)
bashaw, pasha, pacha


کلمات دیگر: