کلمه جو
صفحه اصلی

cantankerous


معنی : بد خلق، چموش، بد اخم
معانی دیگر : کج خلق، دعوایی، زود خشم، تندخو، گهگیر، ناتو، بد قلق

انگلیسی به فارسی

چموش، بدخلق، بداخم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: cantankerously (adv.), cantankerousness (n.)
• : تعریف: irritable, stubborn, and quarrelsome.
مترادف: crabby, cross-grained, crotchety
مشابه: bad-tempered, bilious, contentious, cranky, disagreeable, grouchy, grumpy, ill-natured, irritable, ornery, peevish, perverse, quarrelsome, stubborn, surly, testy

- I'm always a bit cantankerous in the morning if I don't get enough sleep.
[ترجمه ترگمان] صبح، اگر به اندازه کافی بخوابم، کمی بدخلق هستم
[ترجمه گوگل] من همیشه صبح کمی ناراحت می شوم اگر خواب کافی نداشته باشم
- After his wife left him, he became a bitter and cantankerous old man.
[ترجمه ترگمان] بعد از اینکه همسرش او را ترک کرد، او یک پیرمرد خشن و بدخلق شد
[ترجمه گوگل] پس از همسرش او را ترک کرد، او تبدیل به یک پیرمرد تلخ و ترسناک شد

• irritable, contentious
someone who is cantankerous is always finding things to argue or complain about.

مترادف و متضاد

بد خلق (صفت)
grumpy, moody, bad-tempered, choleric, grouchy, ornery, cantankerous, dyspeptic, capernoited, gruff, ill-natured, ill-tempered

چموش (صفت)
restive, cantankerous, outlaw, mulish, skittish, shifting, nappy, jibbing, rowdy

بد اخم (صفت)
stuffy, sulky, cantankerous

difficult, crabby


Synonyms: bad-tempered, bearish, captious, choleric, contrary, cranky, critical, cross, crotchety, crusty, disagreeable, dour, grouchy, grumpy, huffy, ill-humored, ill-natured, irascible, irritable, morose, obstinate, ornery, peevish, perverse, petulant, prickly, quarrelsome, snappish, sour, stuffy, testy, vinegarish, vinegary


Antonyms: easy, good-natured, happy, nice, pleasant


جملات نمونه

1. He's getting a bit cantankerous in his old age.
[ترجمه ترگمان]او در این سن و سال کمی بدخلق می شود
[ترجمه گوگل]او در دوران پیری او کمی ناراحت کننده است

2. As Ethel grew older, she became more cantankerous.
[ترجمه ترگمان]وقتی اتل بزرگ تر شد، بیشتر بدخلق شد
[ترجمه گوگل]همانطور که اتل بزرگتر می شد، او بیشتر ناراحت شد

3. The cantankerous aide organized support for health care reform, coordinated the Whitewater defense and helped chart the course to renomination.
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران cantankerous که از اصلاح مراقبت های بهداشتی حمایت کرده بود، دفاع Whitewater را هماهنگ کرد و به نمودار مسیر to کمک کرد
[ترجمه گوگل]مأمور راهنمایی به حمایت از اصلاحات در زمینه مراقبت های بهداشتی سازماندهی کرد، حمایت از Whitewater را هماهنگ کرد و به برنامه ریزی برای تغییر نامش کمک کرد

4. A cantankerous argument followed, which the touchy Hennepin would never forget.
[ترجمه ترگمان]مشاجره سختی بود که هرگز فراموش نمی کرد
[ترجمه گوگل]یک استدلال ناخوشایندی دنبال شد که هان پین هرگز فراموش نخواهد کرد

5. Dominic Everardus Bogardus, a cantankerous but more stable replacement, arrived a year later.
[ترجمه ترگمان]دومینیک Everardus Bogardus، یک فرد بدخلق اما با ثبات تر، یک سال بعد وارد شد
[ترجمه گوگل]دومینیک اوراردوس بوگاردوس، یک جایگزین از دست رفته اما با ثبات تر، یک سال بعد وارد شد

6. The defendant is a cantankerous individual gripped by the dangerous delusion that his opinion matters.
[ترجمه ترگمان]متهم یکی از افراد cantankerous است که دچار توهم خطرناکی شده است که افکار او اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]متهم یک فرد مضطرب است که با اتهام خطرناکی مواجه می شود که نظر او مهم است

7. The cantankerous tone of Hippolytus can not be denied.
[ترجمه ترگمان]نباید انکار کرد که انکار وی را انکار کرده اند
[ترجمه گوگل]لحن ناراحتی Hippolytus را نمی توان انکار کرد

8. A cantankerous sojourn in Aberdeen ended when he was forcibly evicted from his lodgings.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به زور از خانه اش بیرون رانده شد، یک اقامت ناهموار در Aberdeen به پایان رسید
[ترجمه گوگل]ماندن در آفریقای جنوبی، زمانی که او از خانه اش بیرون رانده شد، به سر می برد

9. Brooks is the committee's cantankerous chairman.
[ترجمه ترگمان]بروکس به عنوان رئیس بدخلق این کمیته شناخته می شود
[ترجمه گوگل]بروکس رئیس ریاست کمیته است

10. Can it be plain cantankerous at times?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است که گاهی بدخلق و بدخلق به نظر برسد؟
[ترجمه گوگل]آیا می توان آن را در حقیقت ناخوشایند بود؟

11. The cantankerous bus driver rouse on the children for singing.
[ترجمه ترگمان]راننده بدخلق اتوبوس بچه ها را برای آواز خواندن بیدار می کند
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس ناخوشایند برای بچه ها آواز خواندن را تحریک می کند

12. And for the bruised and cantankerous American psyche, it could not come at a worse time.
[ترجمه ترگمان]و برای روح bruised و آزرده آمریکایی، ممکن نبود به موقع به اینجا بیاید
[ترجمه گوگل]و برای روان آمریکا و کتک زدن آمریکا، او نمیتواند در زمان بدتر به سرانجام برسد

13. This " troubleshooter " listened and let the cantankerous customer enjoy himself pouring out his tirade.
[ترجمه ترگمان]این \"troubleshooter\" گوش می داد و می گذاشت که مشتری cantankerous از خود لذت ببرد و سخنرانی خود را بیرون بریزد
[ترجمه گوگل]این مشکل رفع مشکل گوش دادن و اجازه می دهد که مشتری نگران کننده از تمیز کردن خود استفاده کند

14. Sometimes they can be cantankerous, mean - spirited, unkind, and sometimes downright cruel.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها هم می توانند بدخلق، بدجنس، نامهربان باشند، و گاهی هم بی رحما نه ظالم باشند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات می توان آنها را ناکارآمد، معنی - روحیه، نجیب و گاهی اوقات کاملا بی رحمانه

15. Mrs Letouzel, you cantankerous old bag, what do you mean, by complaining about your money!
[ترجمه ترگمان]خانم Letouzel، تو کیف کهنه cantankerous، منظورت چیه که از پول خودت شکایت می کنی!
[ترجمه گوگل]خانم Letouzel، شما کیسه های قدیمی تند و تیز را، با شکایت در مورد پول خود را چه منظور می کنید؟

پیشنهاد کاربران

بد اخلاق، چموش، عنق


کلمات دیگر: