کلمه جو
صفحه اصلی

delectable


معنی : لذیذ
معانی دیگر : خوش مزه، (بسیار) مطبوع، گوارا، خواستنی، شهوت انگیز، خوشگوار

انگلیسی به فارسی

خوشگوار، لذیذ


لذت بخش، لذیذ


انگلیسی به انگلیسی

• delicious; delightful, pleasant; charming, adorable
something that is delectable is very pleasant.

مترادف و متضاد

لذیذ (صفت)
yummy, luscious, savory, pleasurable, palatable, delicious, delectable, toothsome, saporous

delicious, enjoyable


Synonyms: adorable, agreeable, ambrosial, appetizing, charming, choice, dainty, darling, delicate, delightful, delish, divine, enticing, exquisite, gratifying, heavenly, inviting, luscious, lush, palatable, pleasant, pleasurable, rare, sapid, satisfying, savory, scrumptious, tasty, toothsome, yummy


Antonyms: bad, disagreeable, horrible, nauseating, offensive, repulsive, sickening, unpleasant, unsatisfying


جملات نمونه

1. a delectable woman
زن خواستنی

2. the maid had cooked a delectable dinner
کلفت شام لذیذی پخته بود.

3. Steve's latest girlfriend, the delectable Tara.
[ترجمه ترگمان] آخرین دوست دختر \"استیو\"، \" تارا)(تارا)
[ترجمه گوگل]آخرین دوست دختر استیو، تارا جذاب

4. Delectable smells rose from the kitchen.
[ترجمه ترگمان]بوی خوشی از آشپزخانه برمی خاست
[ترجمه گوگل]بوی های قابل حذف از آشپزخانه افزایش یافته است

5. He ate every savoury morsel of a delectable stew at the dinner.
[ترجمه ترگمان]شام خوشمزه ای را در شام خورد
[ترجمه گوگل]او هر یک از خمیر طعم دهنده ای از بخار لذیذ در شام خورد

6. It presents a scene of rural contentment, a delectable backwater remote and undisturbed by pressures of the world outside.
[ترجمه ترگمان]آن یک صحنه از رضایت روستایی را ارایه می دهد که از دوردست به دور افتاده و تحت فشار فشارهای جهان قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این یک صحنه رضایت بخش روستایی است، از راه دور قابل اطمینان و با فشار ناشی از دنیای خارج، تحت تاثیر قرار نمی گیرد

7. The spice-box is delectable in its fragrance, Chagallian in its rich mixture of images and responses.
[ترجمه ترگمان]جعبه ادویه در عطر آن، در ترکیب غنی از تصاویر و پاسخ ها مطبوع است
[ترجمه گوگل]جعبه ادویه در عطر و طعم آن جذاب است، Chagallian در مخلوط غنی از تصاویر و پاسخ ها

8. She then had a delectable mushroom soup - and for the main course she chose something that was entirely new to her.
[ترجمه ترگمان]بعد سوپ خوشمزه ای داشت - و برای مسیر اصلی چیزی را انتخاب کرد که کاملا برایش تازگی داشت
[ترجمه گوگل]سپس او یک سوپ قارچ قابل تحسین داشت - و برای دوره اصلی او چیزی را انتخاب کرد که کاملا برای او جدید بود

9. It came alive at the touch of her delectable lips, and she could feel his zealous prong swelling inside her mouth.
[ترجمه ترگمان]در تماس لبه ای لذیذ او جان سالم به در برد و احساس کرد که قدرت zealous در دهانش ورم کرده است
[ترجمه گوگل]او با لمس لب های دلپذیر او زنده شد و او می توانست درون دهان او تورم مشتاقش را احساس کند

10. This delectable recipe from her book can be served as an entree or alongside grilled fish or chicken.
[ترجمه ترگمان]این دستور لذیذ از کتاب او می تواند به عنوان یک خوراک و یا در کنار ماهی و یا مرغ بریان مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این دستور العمل جذاب از کتاب او می تواند به عنوان یک غذا یا همراه با ماهی کبابی یا مرغ خدمت کرده است

11. Why not make an extra batch for a delectable Christmas present?
[ترجمه ترگمان]چرا یه هدیه اضافی برای هدیه کریسمس خوش مزه درست نکنیم؟
[ترجمه گوگل]چرا یک دسته اضافی برای یک کریسمس جذاب ارائه ندهید؟

12. Fried onions make the final delectable touch.
[ترجمه ترگمان]پیاز سرخ شده آخرین تماس را با مزه می کند
[ترجمه گوگل]پیاز سرخ شده آخرین لمس قابل تحسین است

13. I typed out a rhapsody about the delectable meal I had eaten.
[ترجمه ترگمان]من در مورد غذایی که خورده بودم شور و شوق کردم
[ترجمه گوگل]من یک راپسودی را در مورد وعده غذایی مورد علاقه که خورده بودم تایپ کردم

14. But each pointed fruit has a delectable, intense wild strawberry flavor.
[ترجمه ترگمان]اما هر میوه نوک تیز طعم خوش، را دارد
[ترجمه گوگل]اما هر میوه اشاره دارای عطر و طعم توت فرنگی جذاب، شدید وحشی است

The maid had cooked a delectable dinner.

کلفت شام لذیذی پخته بود.


a delectable woman

زن خواستنی


پیشنهاد کاربران

خواستنی


کلمات دیگر: