کلمه جو
صفحه اصلی

dearth


معنی : کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا
معانی دیگر : کمداشت، کمیابی، (در اصل) گرانی، گزافی، گرانبهایی، کمبود خوراک، قحطی

انگلیسی به فارسی

کمیابی و گرانی، قحط و غلا، کمبود


کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a shortage or scarcity of something; lack.
مترادف: lack, paucity, poverty, scarcity, shortage, shortfall, stint, want
متضاد: excess, glut, plethora, surfeit, wealth
مشابه: deficiency, drought, insufficiency, need

- He lamented the dearth of females at the college he had chosen.
[ترجمه ترگمان] او از کمبود بانوان در کالج که انتخاب کرده بود شکایت می کرد
[ترجمه گوگل] او کمبود زنان را در کالجی که او انتخاب کرده بود، تردید کرد
- There is a dearth of information on this subject.
[ترجمه ترگمان] در مورد این موضوع کمبود اطلاعات وجود دارد
[ترجمه گوگل] کمبود اطلاعات در مورد این موضوع وجود دارد

(2) تعریف: a shortage or scarcity of food.
مترادف: famine
متضاد: surfeit

- The crop failure brought about a dearth that brought misery to many.
[ترجمه محمد] از بین رفتن محصول باعث کمبود آن شد و موجب بدبختی بسیاری از مردم شد.
[ترجمه ترگمان] عدم موفقیت محصول باعث کمبود آن شد که باعث بدبختی بسیاری شد
[ترجمه گوگل] شکست محصول سبب کمبودی شد که موجب بدبختی بسیاری شد

• lack, scarceness of something; scarceness of food; famine, severe food shortage
if there is a dearth of something, there is not enough of it; a literary word.

مترادف و متضاد

کمبود (اسم)
defect, deficiency, shortage, shortcoming, dearth, deficit, leakage

کمیابی و گرانی (اسم)
dearth

قحط و غلا (اسم)
dearth, famine

insufficiency, scarcity


Synonyms: absence, default, defect, deficiency, exiguousness, famine, inadequacy, infrequency, lack, meagerness, miss, need, paucity, poverty, privation, rareness, scantiness, scantness, shortage, slim pickings, sparsity, uncommonness, want


Antonyms: abundance, excess, plentifulness, plenty, sufficiency


جملات نمونه

1. the dearth of rain bodes ill for the farmers
باران کم برای کشاورزان آینده ی بدی را نشان می دهد.

2. there is no dearth of water here
در اینجا آب کمیاب نیست.

3. There seems to be a dearth of good young players at the moment.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در حال حاضر کمبود بازیکنان جوان خوب وجود دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کمبود بازیکنان جوان خوب در حال حاضر وجود دارد

4. There was a dearth of reliable information on the subject.
[ترجمه ترگمان]کمبود اطلاعات قابل اعتماد در این زمینه وجود داشت
[ترجمه گوگل]کمبود اطلاعات قابل اعتماد در مورد موضوع وجود داشت

5. There is a dearth of good children's plays.
[ترجمه احمد امیرعضدی] نمایشنامه های خوب برای کودکان کم است.
[ترجمه ترگمان]نمایش های کودکان خوب وجود دارد
[ترجمه گوگل]کمبود نمایشنامه های خوب کودکان وجود دارد

6. In contrast, there is still a considerable dearth of knowledge on the post-therapeutic course of gastric ulcer disease.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، هنوز کمبود قابل توجهی از دانش در دوره درمانی بیماری سرطان معده وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مقابل، هنوز در معرض ابتلا به بیماری زخم معده کم است

7. However, there is a dearth of systematic research into the changes effected.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کمبود تحقیقات سیستماتیک در مورد تغییرات انجام شده وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، کمبود تحقیقات سیستماتیک در تغییرات انجام شده وجود دارد

8. That dearth of elite talent was apparent the first weekend of conference play, when they were swept by Cal and Stanford.
[ترجمه ترگمان]این کمبود استعداد ممتاز اولین تعطیلات آخر هفته بود که توسط کال و استنفورد به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این کمبود استعدادهای نخبه، نخستین تعطیلات آخر هفته کنفرانس ها بود، زمانی که آنها توسط کال و استنفورد پیاده می شدند

9. There is a dearth of qualified workers.
[ترجمه ترگمان]کمبود کارگر واجد شرایط وجود دارد
[ترجمه گوگل]کمبود کارگران واجد شرایط وجود دارد

10. Yet there seems to be a dearth of people arguing consistently using a golden thread methodology.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، به نظر می رسد که کمبود افراد به طور مداوم با استفاده از یک روش نخ طلایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال به نظر می رسد فقدان افرادی که به طور مداوم با استفاده از متدولوژی طلایی بحث می کنند، بحث می کنند

11. Another reason for the dearth of soccer talent in Leeds was the predominance of rugby.
[ترجمه ترگمان]دلیل دیگر کمبود استعداد فوتبال در لیدز، برتری تیم راگبی بود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از دلایل فقدان استعداد فوتبال در لیدز، غلبه بر راگبی بود

12. However, there is a dearth of research in marketing literature addressing multimarket competition.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کمبود تحقیقات در زمینه بازاریابی برای پرداختن به رقابت multimarket وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، کمبود تحقیق در ادبیات بازاریابی در مورد رقابت چند بازار وجود دارد

13. Incomplete ascension will lead to disease and early dearth.
[ترجمه ترگمان]صعود کامل ناقص منجر به بیماری و کمبود زودرس خواهد شد
[ترجمه گوگل]صعود ناقص به بیماری و زودرس می انجامد

14. The dearth of genius in America is owing to the continual teasing of mosquito.
[ترجمه ترگمان]کمبود نبوغ در آمریکا ناشی از دست انداختن دایم پشه است
[ترجمه گوگل]کمبود نابغه در آمریکا به علت پدید آمدن پشه ها است

15. Farmers have long griped about a dearth of competition.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان از کمبود رقابت گله دارند
[ترجمه گوگل]کشاورزان مدتهاست که در مورد کمبود رقابت شرکت دارند

There is no dearth of water here.

در اینجا آب کمیاب نیست.


پیشنهاد کاربران

A dearth of

کمبود
Lack
Shortage
Scarcity
A short supply of something
An insufficient amount of number

• the dearth of information and lack of communication on the topic

مقدار کم و ناکافی از چیزی

dearth ( اقتصاد )
واژه مصوب: کمبود
تعریف: وضعیتی که در آن عرضه نسبتاً پایین است و برآوردن تقاضا دشوار است


کلمات دیگر: