1. to deflate a tire
باد تایر را خالی کردن
2. When it returns to shore, the life-jacket will deflate and revert to a harness.
[ترجمه ترگمان]وقتی که به ساحل باز می گردد، ژاکت زندگی خالی خواهد شد و به یک مهار تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که آن را به ساحل برمی گرداند، ژاکت زنده از بین می رود و به مهار تبدیل می شود
3. Simkin hoped to find a way to deflate his opponent's argument.
[ترجمه ترگمان]Simkin امیدوار بود راهی پیدا کند تا بحث حریف را خالی کند
[ترجمه گوگل]سیمکین امیدوار بود راهی برای فرار از استدلال حریفش پیدا کند
4. One sharp remark is enough to deflate her.
[ترجمه ترگمان]یک حرف تیز به اندازه کافی برای باد کردن او کافی است
[ترجمه گوگل]یک نکته تیز به اندازه کافی برای نادیده گرفتن او است
5. We deflate the tyres to make it easier to cross the desert.
[ترجمه ترگمان]tyres را خالی می کنیم تا عبور از کویر را آسان تر کنیم
[ترجمه گوگل]ما لاستیک ها را از بین می بریم تا عبور از بیابان آسان تر شود
6. They have replaceable laminated foil liners and deflate as the liquid is emptied.
[ترجمه ترگمان]آن ها liners را تعویض می کنند و به محض خالی کردن مایع خالی می شوند
[ترجمه گوگل]آنها مایع فویل لمینیت قابل تعویض دارند و به عنوان مایع تخلیه می شوند
7. The report will deflate arguments by city officials that they cannot reduce pollution.
[ترجمه ترگمان]این گزارش استدلالات مقامات شهر را کاهش خواهد داد که آن ها نمی توانند آلودگی را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]این گزارش، استدلال های مقامات شهر را تخریب می کند که نمی توانند آلودگی را کاهش دهند
8. The Government decided to deflate.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفت که خالی کند
[ترجمه گوگل]حکومت تصمیم به تخلیه داد
9. He could deflate the most overblown of egos.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد ممکن است از most of خالی کند
[ترجمه گوگل]او می تواند بیش از حد غرق شدن از egos را تخلیه کند
10. This document describes how to use the PPP Deflate compression compression PPP agreement Packaging paper reported.
[ترجمه ترگمان]این سند نحوه استفاده از قرارداد فشرده سازی compression فشرده سازی Deflate PPP (PPP Packaging Packaging)را شرح می دهد
[ترجمه گوگل]این سند نحوه استفاده از PPP فشرده سازی فشرده سازی قرارداد PPP توصیف کاغذ بسته بندی گزارش شده است
11. That is unlikely to deflate him.
[ترجمه ترگمان]بعید است که از him خالی کند
[ترجمه گوگل]بعید است که او را نابود کند
12. Deflate the tire and then inflate it afresh.
[ترجمه ترگمان]تایر را باز کرد و دوباره آن را پر کرد
[ترجمه گوگل]تایر را از بین ببرید و سپس دوباره آن را باد کنید
13. One sharp remark is enough deflate her.
[ترجمه ترگمان]یک حرف تیز برای او کافی است
[ترجمه گوگل]یک نکته تیز به اندازه کافی او را از بین می برد
14. That would undermine government efforts to deflate red - hot property prices, and threaten a stock market bubble.
[ترجمه ترگمان]این امر موجب تضعیف تلاش های دولت برای خالی کردن قیمت کالاهای قرمز - داغ، و تهدید حباب بازار سهام خواهد شد
[ترجمه گوگل]این امر موجب تضعیف تلاش دولت برای کاهش قیمت املاک قرمز شد و حباب بازار سهام را تهدید کرد
15. Nothing could deflate his ego / pomposity, ie make him less self - assured or pompous.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند ego \/ pomposity را خالی کند، برای اینکه او را کم تر مطمئن و یا pompous کند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمیتواند خود و خودخواهی خود را فراموش کند، یعنی او را از اعتماد به نفس کمتری برخوردار باشد