کلمه جو
صفحه اصلی

baronial


معنی : بارونی، مربوط به بارون
معانی دیگر : مناسب بارون، وابسته به بارون (ها)

انگلیسی به فارسی

مربوط به بارون، بارونی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to a baron, or the order of barons.

- baronial rank
[ترجمه ترگمان] مربوط به بارون
[ترجمه گوگل] درجه بارون

(2) تعریف: suitable for a baron; sumptuous, splendid, or magnificent.

- a baronial manor
[ترجمه ترگمان] یه ملک مربوط به بارون
[ترجمه گوگل] یک مانور بارون

• pertaining to a baron; noble, aristocratic
baronial means belonging or relating to a baron or barons.

مترادف و متضاد

بارونی (صفت)
baronial

مربوط به بارون (صفت)
baronial

جملات نمونه

1. a baronial mansion
منزل درخور بارون ها

2. It has a baronial castle which was rebuilt in the early sixteenth century after fire destruction.
[ترجمه ترگمان]این کاخ یک قلعه baronial است که در اوایل قرن شانزدهم بعد از نابودی حریق بازسازی شد
[ترجمه گوگل]این یک قلعه بارون است که در اوایل قرن شانزدهم پس از نابودی آتش سوزی بازسازی شد

3. So the old-fashioned horse-rearing aristocrats, in their baronial castles at places like Amphana, had their rivals.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب اشراف دیرین پرورش اسب که در کاخه ای اعیانی خود در مکان هایی مانند Amphana، رقیبان خود را داشتند
[ترجمه گوگل]بنابراین ارثی کریستوفرهای قدیمی اسب، در قلعه های بارونی خود در مکان هایی مانند آمفانا، رقبای خود را داشتند

4. This is Ma Yun's latter the most baronial conception.
[ترجمه ترگمان]این خانم Ma از most conception است
[ترجمه گوگل]این مین یون دومترین مفهوم بارون است

5. Development is a dimensions western the area with baronial, very formidable task develops a project.
[ترجمه ترگمان]توسعه ابعادی در غرب منطقه با baronial است، که وظیفه بسیار قدرتمندی یک پروژه را توسعه می دهد
[ترجمه گوگل]توسعه ابعاد غربی این منطقه با کارهای بارون و بسیار مهیج، یک پروژه را توسعه می دهد

6. The baronial class had now a fresh generation of leaders.
[ترجمه ترگمان]کلاس baronial اکنون نسلی جدید از رهبران بود
[ترجمه گوگل]کلاس بارون در حال حاضر نسل جدیدی از رهبران است

7. The rooms have a baronial feel, with oak paneling and leather sofas.
[ترجمه ترگمان]اتاق ها یک حس بارونی دارند که قاب چوب بلوط و کاناپه چرمی دارد
[ترجمه گوگل]اتاق ها دارای یک احساس بارون، با پانل های بلوط و مبل های چرمی است

8. We do not have so baronial geographical setting, but the environment that we have beautiful, nature.
[ترجمه ترگمان]ما چنین محیط جغرافیایی baronial را نداریم، بلکه محیطی است که ما زیبا و طبیعت داریم
[ترجمه گوگل]ما چنین موقعیت جغرافیایی بارونی نداریم، بلکه محیطی است که ما زیبا، طبیعت هستیم

9. They can not understand the baronial ideal of their boss probably, however, they however the intent that trustily is carrying out a boss.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها نمی توانند بهترین ایده آل رئیس خود را درک کنند، با این حال، آن ها قصد دارند که trustily یک رئیس را باخود حمل کند
[ترجمه گوگل]آنها نمیتوانند آرمان رئیس بارون را به احتمال زیاد درک کنند، با این حال، آنها قصد دارند که به طور قطعی رئیس را انجام دهند

10. They are single constructions, be still the baronial mark of how-to range ?
[ترجمه ترگمان]آن ها یک ساختار واحد هستند، که هنوز علامت baronial این است که چگونه - تا چه حد؟
[ترجمه گوگل]آنها سازه های تک هستند، هنوز نشانه بارون از چگونگی محدوده هستند

11. In this baronial and in the world that is full of value competition, everybody can seek the seat that belongs to his.
[ترجمه ترگمان]در این baronial و در جهانی که پر از رقابت ارزشی است، همه می توانند به دنبال جایی باشند که متعلق به اوست
[ترجمه گوگل]در این بارونی و در جهان که پر از رقابت ارزشمند است، همه می توانند صندلی هایی را که متعلق به او هستند، جستجو کنند

12. This is a baronial program.
[ترجمه ترگمان]این یک برنامه baronial است
[ترجمه گوگل]این یک برنامه بارون است

13. It also contained an immense number of domestic servants and other members of royal, baronial and ecclesiastical households.
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل تعداد زیادی از کارمندان داخلی و دیگر اعضای خانواده سلطنتی، بارون اعیان و کلیسایی بود
[ترجمه گوگل]همچنین تعداد زیادی از خادمین خانگی و سایر اعضای خانواده سلطنتی، بارون و کلیسا را ​​شامل می شد

14. With the establishment of strong dynasties, civil wars and baronial insurrections were quelled or kept under control.
[ترجمه ترگمان]با استقرار سلسله های قدرتمند، جنگ های داخلی و insurrections baronial، تحت کنترل قرار گرفته یا تحت کنترل قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]با ایجاد سلسله های قوی، جنگ های داخلی و شورشیان بارونوی تحت فشار قرار گرفتند یا کنترل می شدند

15. This era was packed with architectural revivals including Italianate and baronial.
[ترجمه ترگمان]این دوره مملو از revivals معماری از جمله Italianate و baronial بود
[ترجمه گوگل]این دوره با احیای معماری از جمله Italianate و Baronial قرار داشت

a baronial mansion

منزل درخور بارون‌ها



کلمات دیگر: