کلمه جو
صفحه اصلی

degrading


معنی : پست کننده
معانی دیگر : تحقیر کننده، خوار کننده، موهن

انگلیسی به فارسی

پست‌کننده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: degradingly (adv.), degradingness (n.)
• : تعریف: tending to debase or humiliate.
مشابه: ignominious, menial

- a degrading loss to a weak team
[ترجمه ترگمان] از دست دادن یه تیم ضعیف
[ترجمه گوگل] از دست دادن محروم به یک تیم ضعیف

• humiliating, lowering

مترادف و متضاد

پست کننده (صفت)
degrading

debasing


Synonyms: cheapening, demeaning, derogatory, disgraceful, downgrading, humiliating, lowering


جملات نمونه

1. a degrading attitude toward women
نگرش تحقیرآمیز نسبت به زنان

2. She felt he was degrading her by making her report to the director.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که با ساختن گزارش به کارگردان او را خوار و خفیف کرده است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد او را با گزارش خود به کارگردانی محکوم می کند

3. Prisoners of war were subjected to inhuman and degrading treatment.
[ترجمه ترگمان]اسیران جنگی در معرض رفتار غیر انسانی و تحقیر کننده قرار داشتند
[ترجمه گوگل]زندانیان جنگ تحت درمان غیر انسانی و تحقیرآمیز قرار گرفتند

4. No one should have to suffer such degrading treatment.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نباید چنین درمان خفت باری را تحمل کند
[ترجمه گوگل]هیچ کس نباید از چنین رفتار تحقیرآمیز رنج ببرد

5. He found the work extremely degrading.
[ترجمه ترگمان]کار را خیلی پست و پست کرد
[ترجمه گوگل]او این کار را بسیار تحقیر آمیز یافت

6. Many people agree that pornography is degrading to women.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم بر این باورند که پورنوگرافی برای زنان تحقیر آمیز است
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم بر این باورند که پورنوگرافی زنان را تحقیر می کند

7. It was very degrading to be punished in front of the whole class.
[ترجمه ترگمان]جلوی همه کلاس باید تنبیه می شد
[ترجمه گوگل]این بسیار تحسین برانگیز بود که جلوی کل کلاس مجازات شود

8. The refugees had suffered degrading and inhuman treatment.
[ترجمه ترگمان]این پناهندگان متحمل برخورد غیرانسانی و غیر انسانی شده بودند
[ترجمه گوگل]پناهندگان رفتار وحشتناک و غیرانسانی را تجربه کرده اند

9. Mr Porter was subjected to a degrading strip-search.
[ترجمه ترگمان]آقای پورتر در معرض یک جستجوی پست کننده قرار داشت
[ترجمه گوگل]آقای پورتر تحت آزمایش نوار لغزشی قرار گرفت

10. Even if he did feel it was degrading to him here.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر احساس می کرد که این جا برای او پست است
[ترجمه گوگل]حتی اگر او احساس کرد که او را در اینجا محو می کند

11. But the women continue to suffer a degrading subjugation.
[ترجمه ترگمان]اما زن ها همچنان سرکوب degrading را تحمل می کنند
[ترجمه گوگل]اما زنان همچنان تحت تعقیب و تحقیر قرار می گیرند

12. Many of the remarks were degrading to women and minorities.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این گفته ها تحقیر زنان و اقلیت ها بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از این سخنان به زنان و اقلیت ها تحقیر شد

13. Cruel, inhuman or degrading treatment or punishment Article 7 prohibits the use of cruel, inhuman or degrading treatment or punishment.
[ترجمه ترگمان]ماده ۷ استفاده از رفتار ظالمانه، غیر انسانی یا تحقیر کننده را ممنوع می سازد
[ترجمه گوگل]درمان یا مجازات بی رحمانه، غیر انسانی یا تحقیرآمیز ماده 7 از استفاده از رفتارهای ظالمانه، غیر انسانی یا تحقیرآمیز مجازات می کند

14. They had to deal with more degrading things in their lives.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند با چیزهای بیشتری در زندگی خود سر و کار داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند با چیزهای محرمانه تر در زندگی خود مقابله کنند

a degrading attitude toward women

نگرش تحقیرآمیز نسبت به زنان


پیشنهاد کاربران

تحقیرآمیز

شیمی:تخریب

مخدوش، تجزیه، خرابی

تحقیر کننده یا کوچک کننده


کلمات دیگر: