کلمه جو
صفحه اصلی

cagey


معنی : محتاط، کمرو، حیلهگر
معانی دیگر : cagy : ز، زیرک

انگلیسی به فارسی

بااحتیاط، زیرکانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: cagier, cagiest
مشتقات: cagily (adv.), caginess (n.)
• : تعریف: careful not to be trapped or taken advantage of; wary; shrewd.
مترادف: canny, careful, cautious, chary, guarded, wary
متضاد: gullible, naive
مشابه: alert, circumspect, clever, discreet, judicious, observant, prudent, shrewd, vigilant, watchful

- He's selling his car, but he was a bit cagey when we asked him about the price.
[ترجمه ترگمان] اون داره ماشینش رو میفروشه اما وقتی راجع به قیمت ازش پرسیدیم خیلی مشکوک می شه
[ترجمه گوگل] او ماشین خود را به فروش می رساند، اما زمانی که ما از او درباره قیمت خواسته شد، او کمی کمرنگ بود

• if people are being cagey, they are careful not to reveal too much information; an informal word.

مترادف و متضاد

محتاط (صفت)
careful, alert, cautious, wary, prudent, discreet, cagey, circumspect, chary, forehanded, gingerly, prudential

کمرو (صفت)
sham, weak, shy, chicken-hearted, bashful, shamefaced, timid, coy, cagey, meticulous, sheepish, blate, cagy, chary, chicken-livered, unassertive

حیله گر (صفت)
cagey

tricky


Synonyms: cagey, careful, circumspect, crafty, cunning, leery, secretive, shrewd, sly, wary, wily


جملات نمونه

1. She's very cagey about her past life.
[ترجمه ترگمان]در مورد زندگی گذشته او خیلی مشکوک است
[ترجمه گوگل]او بسیار در مورد زندگی گذشته اش چسبیده است

2. He is cagey about what he was paid for the business.
[ترجمه ترگمان]درباره کاری که برای این کار پرداخته بود مشکوک است
[ترجمه گوگل]او در مورد آنچه که برای کسب و کار پرداخت می شود، محکم است

3. The cagey fox could not be easily trapped by the farmer.
[ترجمه ترگمان]روباه روباه به راحتی نمی توانست توسط دهقان به دام بیفتد
[ترجمه گوگل]روباه زخمی نمی تواند توسط کشاورز به دام افتاده باشد

4. He's very cagey about his family.
[ترجمه ترگمان]در مورد خانواده اش خیلی مشکوک است
[ترجمه گوگل]او بسیار در مورد خانواده اش چسبیده است

5. He was very cagey about what happened at the meeting.
[ترجمه ترگمان]او در مورد آنچه در جلسه اتفاق افتاد بسیار عصبانی بود
[ترجمه گوگل]او درباره اتفاقی که در این جلسه اتفاق افتاد بسیار متاثر بود

6. He was very cagey about the deal.
[ترجمه ترگمان]اون در مورد معامله خیلی فکر می کرد
[ترجمه گوگل]او در مورد معامله بسیار محکم بود

7. He is very cagey about his plans.
[ترجمه ترگمان]او در مورد برنامه های خود بسیار حساس است
[ترجمه گوگل]او در مورد برنامه هایش خیلی محکم است

8. The old hermit was very cagey about her past life.
[ترجمه ترگمان]راهب پیر در مورد زندگی گذشته او خیلی نگران بود
[ترجمه گوگل]مهاجر قدیمی در مورد زندگی گذشته اش بسیار محکم بود

9. If he hadn't played so cagey with her, she'd have told him.
[ترجمه ترگمان]او به او گفته بود: اگر این قدر با او خوب بازی نکرده بود
[ترجمه گوگل]اگر او تا به حال با او بازی نکرده بود، او به او گفته بود

10. The White House is being very cagey about the contents of the report.
[ترجمه ترگمان]کاخ سفید در مورد محتوای این گزارش بسیار حساس است
[ترجمه گوگل]کاخ سفید در مورد مطالب این گزارش بسیار محکم است

11. Yet he was cagey and knew when to be blunt.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشکوک بود و می دانست که چه وقت رک و بی پرده حرف بزند
[ترجمه گوگل]با این حال، او بسیار محکم بود و می دانست که چه موقع خسته می شود

12. His habitual London expression, cagey and mournful, was never to be seen.
[ترجمه ترگمان]حالتی که در لندن دیده می شد، در آن چهره عبوس و غم انگیز، هرگز دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]اظهارنظر عادت لندن او، محکم و پریشان بود، هرگز دیده نشد

13. He is cagey about his plans post-Maastricht - whenever that may be.
[ترجمه ترگمان]او در مورد طرح های خود به نام ماستریخت یا Maastricht صحبت می کند - هر زمان که ممکن است
[ترجمه گوگل]او در مورد برنامه های خود پس از ماستریخت - هر زمان که ممکن است باشد

14. All the same he had been rather cagey about Ianthe Broome, not saying who it was that had brought the oxtail.
[ترجمه ترگمان]در عین حال در مورد Ianthe و Broome حرف می زد، نه اینکه بگوید چه کسی آن را آورده بود
[ترجمه گوگل]او همیشه نسبت به ایانت بروم نگران بود و نمی دانست چه اتفاقی افتاده است


کلمات دیگر: