1. as soon as he got home, his wife would start carping
به مجرد اینکه به خانه می رسید زنش شروع می کرد به نق زدن.
2. He cannot understand why she's constantly carping at him.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند درک کند که چرا مدام به او نگاه می کند
[ترجمه گوگل]او نمیتواند درک کند که چرا او به طور مداوم او را میپوشاند
3. His grandfather is always carping about the young.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ او همیشه درباره جوانان صحبت می کند
[ترجمه گوگل]پدربزرگش همیشه در مورد جوانان مواج است
4. I can't stand the way he's always carping.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم مثل همیشه بایستم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم راه را که او همیشه با آن مواجه می شوم
5. She's always carping at her children.
[ترجمه ترگمان]او همیشه به بچه هایش نگاه می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در اطفال اش رانندگی می کند
6. But, carping apart, Rattle's performance of the Brahms remains one of the most bracing and intelligent anywhere.
[ترجمه ترگمان]اما جدا از همه، عملکرد راتل به عنوان یکی از the و intelligent در هر جایی باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اما، از بین بردن، عملکرد راتل برامس یکی از باشکوه ترین و هوشمندترین مکان ها است
7. The owners are constantly carping about runaway salaries, then fall over themselves to jump the gun and up the ante.
[ترجمه ترگمان]مالکان به طور مداوم در مورد حقوق runaway صحبت می کنند و سپس از روی خودشان برای پرش با تفنگ و بالا بردن مبلغ خوانده می شوند
[ترجمه گوگل]صاحبان دائما در مورد حقوق فرار می کنند و سپس سقوط خود را برای پرش از تفنگ و تا انتهای
8. Flight attendants are used to airplane passengers carping about the food.
[ترجمه ترگمان]خدمه پرواز برای مسافران هواپیما هنگام غذا خوردن به کار می روند
[ترجمه گوگل]مسافران پرواز برای مسافران هواپیما در مورد غذا استفاده می شود
9. Despite this sort of carping, my Today Show appearance had a significant impact.
[ترجمه ترگمان]علی رغم این نوع of، ظاهر نمایشی امروز من تاثیر قابل توجهی داشت
[ترجمه گوگل]با وجود این نوع برش، نمایش ظاهر امروز من تاثیر زیادی داشت
10. One who tends to make harsh or carping judgments; a faultfinder.
[ترجمه ترگمان]کسی که به قضاوت عجولانه یا carping تمایل دارد؛ a
[ترجمه گوگل]کسی که تمایل به قضاوت های سخت و سنگین دارد؛ یک خط کش
11. She's always carping at her husband.
[ترجمه ترگمان]اون همیشه به شوهرش خیانت می کنه
[ترجمه گوگل]او همیشه در شوهرش مواجه است
12. Don't waste time carping about their laziness - go and speak to them.
[ترجمه ترگمان]وقت تلف کردن در مورد تنبلی آن ها را هدر نده - برو و با آن ها صحبت کن
[ترجمه گوگل]وقت خود را صرف ریزش موها نکنید - به آنها بروید و صحبت کنید
13. I am obnoxious to each carping tongue.
[ترجمه ترگمان] من از هر زبون بی carping نفرت دارم
[ترجمه گوگل]من به هر زبان برهانی ناراحت هستم
14. Her endless carping is indeed a nuisance.
[ترجمه ترگمان]carping بی پایان او واقعا مایه دردسر است
[ترجمه گوگل]حجاب بی پایان او در واقع یک مزاحم است
15. You are always carping at my errors.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه به خطاهای من نگاه می کنی
[ترجمه گوگل]شما همیشه با اشتباهات من مواجه هستید