کلمه جو
صفحه اصلی

nerve centre

انگلیسی به فارسی

مرکز عصب


انگلیسی به انگلیسی

• the nerve centre of an organization is the place from where the activities of the organization are controlled and where the leaders of the organization meet.

جملات نمونه

1. My office is the nerve centre of the operation.
[ترجمه ترگمان]دفتر من مرکز اعصاب این عملیات است
[ترجمه گوگل]دفتر من مرکز عصبی این عملیات است

2. The Pentagon is the nerve centre of the US Armed Forces.
[ترجمه ترگمان]پنتاگون مرکز اعصاب نیروهای مسلح ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]پنتاگون مرکز عصبی نیروهای مسلح ایالات متحده است

3. Frankfurt is the economic nerve centre of Germany.
[ترجمه ترگمان]فرانکفورت مرکز کنترل اقتصادی آلمان است
[ترجمه گوگل]فرانکفورت مرکز عصبی اقتصادی آلمان است

4. The battle bus was not the great nerve centre of the nation which it might have appeared.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس نبرد مرکز بزرگ اعصاب کشوری نبود که به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]اتوبوس نبرد، مرکز بزرگ عصبی ملت نبود که ممکن بود ظاهر شود

5. It was the nerve centre of the strike operations . . . .
[ترجمه ترگمان]مرکز عصبی عملیات اعتصاب بود
[ترجمه گوگل]این مرکز عصبی عملیات اعتصاب بود

6. It serves as the nerve centre for bringing together the logistics and health information needed to respond to public health emergencies.
[ترجمه ترگمان]این مرکز به عنوان مرکز اعصاب برای جمع کردن تدارکات و اطلاعات بهداشتی مورد نیاز برای پاسخگویی به وضعیت های اورژانسی سلامت عمومی عمل می کند
[ترجمه گوگل]این مرکز به عنوان مرکز عصبی برای جمع آوری اطلاعات تدارکات و اطلاعات بهداشتی مورد نیاز برای پاسخگویی به اورژانس های بهداشت عمومی عمل می کند

7. How can a nerve centre work in hollow space.
[ترجمه ترگمان]چگونه یک مرکز عصبی می تواند در فضای خالی کار کند
[ترجمه گوگل]چگونه یک مرکز عصبی در فضای خالی کار می کند

8. HUSHED, dimmed hall in the nerve centre that controls America's air operations from Somalia to Afghanistan is dominated by giant video screens tracking coalition aircraft.
[ترجمه ترگمان]در مرکز کنترل اعصاب، که عملیات های هوایی آمریکا از سومالی به افغانستان را کنترل می کند، تحت سلطه screens ویدیویی غول پیکر است که هواپیماهای ائتلاف را تعقیب می کند
[ترجمه گوگل]HUSHED، سالن تاریک در مرکز عصبی که عملیات هوایی آمریکا را از سومالی به افغانستان کنترل می کند، توسط صفحه نمایش های غول پیکر ردیابی هواپیماهای ائتلاف تحت سلطه قرار می گیرد

9. They have neither nerve cells nor a nerve centre.
[ترجمه ترگمان]آن ها نه سلول عصبی دارند و نه یک مرکز عصبی
[ترجمه گوگل]آنها نه سلول عصبی و نه مرکز عصبی دارند

10. This Stock Exchange is the nerve centre, of all business activity and financial investments and stocks.
[ترجمه ترگمان]این بازار بورس، مرکز کنترل اعصاب، تمام فعالیت های تجاری و سرمایه گذاری های مالی و سهام است
[ترجمه گوگل]این بورس اوراق بهادار، مرکز عصبی، تمام فعالیت های تجاری و سرمایه گذاری های مالی و سهام است

11. Conclusion: The effects of AMJ on fatigue in nerve centre, neuromuscular junction and muscle were significantly different between hoptoads and mice.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اثرات of بر روی خستگی در مرکز عصبی، اتصال neuromuscular و ماهیچه به طور قابل توجهی بین موش ها و موش ها متفاوت بود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اثرات AMJ بر خستگی در مرکز عصب، اتصال نعوظ عضلانی و عضله به طور معنی داری بین هیپواد و موش متفاوت بود

12. China's economic nerve centre, Lujiazui is an ever-evolving scene.
[ترجمه ترگمان]مرکز اعصاب اقتصادی چین، Lujiazui یک صحنه همواره در حال تحول است
[ترجمه گوگل]مرکز عصبی چین، Lujiazui یک صحنه در حال رشد است

13. Electric control system is the " nerve centre" of Yuchai Euro III engine which composes of sensor, controller, actuator and control cable harness. See the Figure 3
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل الکتریکی \"مرکز اعصاب\" موتور Euro یورو III است که از سنسور، کنترل کننده، محرک و کنترل کابل کنترل می شود شکل ۳ را ببینید
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل الکتریکی مرکز 'عصبی' یوچای یورو III است که از سنسور، کنترل کننده، گیرنده و مهار کابل کنترل تشکیل شده است شکل 3 را ببینید

14. The strike at the financial nerve centre was designed to dislocate the economy.
[ترجمه ترگمان]حمله به مرکز کنترل مالی به گونه ای طراحی شد که اقتصاد را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]اعتصاب در مرکز عصبی مالی به منظور جابجایی اقتصاد طراحی شده است


کلمات دیگر: