کلمه جو
صفحه اصلی

lawbreaking

انگلیسی به فارسی

قانونگذاری


انگلیسی به انگلیسی

• act of violating the law, act of breaking the law
transgressing, violating the law, criminal
law-breaking is used to describe a person or an action involved in doing something that is illegal.

جملات نمونه

1. He has been summoned to appear in court on charges of incitement to law-breaking.
[ترجمه ترگمان]او برای حضور در دادگاه به اتهام تحریک به شکستن قانون احضار شده است
[ترجمه گوگل]او در دادگاه به اتهام تحریک و تشنج به مجازات احضار شده است

2. Geographical comparison of patterns of lawbreaking sometimes throws light on more general differences in social and economic conditions.
[ترجمه ترگمان]مقایسه جغرافیایی الگوهای of گاهی اوقات نور را بر تفاوت های عمومی بیشتر در شرایط اجتماعی و اقتصادی می اندازد
[ترجمه گوگل]مقایسه جغرافیای الگوهای قانون گرایی گاهی سبب بروز اختلافات بیشتر در شرایط اجتماعی و اقتصادی می شود

3. None of what has been said suggests that we should ignore ethical lapses or law-breaking by public figures.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آنچه گفته نشده حاکی از این است که ما باید از اشتباه ات اخلاقی و یا شکستن قانون از سوی چهره های عمومی چشم پوشی کنیم
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از آنچه گفته شد، نشان می دهد که ما باید از دیدگاه اخلاقی یا قانونگذاری توسط شخصیت های عمومی نادیده بگیریم

4. It is important to realise that the law-breaking of large businesses and corporations can have severe consequences.
[ترجمه ترگمان]مهم است که درک کنیم که شکستن قانون و شرکت های بزرگ می تواند پیامدهای شدیدی داشته باشد
[ترجمه گوگل]مهم است بدانیم که شکستن قانون تجارت بزرگ و شرکت ها می تواند عواقب شدیدی داشته باشد

5. Each man lacks the stamina to confront the disastrous consequences of unbridled and law-breaking greed.
[ترجمه ترگمان]هر انسانی توانایی مقابله با عواقب مصیبت بار حرص و طمع ناشی از قانون را ندارد
[ترجمه گوگل]هر مردی از استقامت برخوردار نیست و برای مقابله با پیامدهای فاجعهآمیزی حرص و آزرده و ناسازگار است

6. The Government have allowed law-breaking to continue.
[ترجمه ترگمان]دولت اجازه ادامه کار را داده است
[ترجمه گوگل]دولت اجازه داد که قانون ادامه یابد

7. Such lawbreaking and crime can be punished by the existent laws, but punishing method should be administered by making new law to prevent crime and facilitate the investigation.
[ترجمه ترگمان]چنین lawbreaking و جنایت را می توان با قوانین موجود مجازات کرد، اما روش مجازات باید با ایجاد قانون جدید برای جلوگیری از جرم و تسهیل تحقیقات اداره شود
[ترجمه گوگل]چنین قانونی و جرم می تواند با قوانین موجود مجازات شود، اما روش های مجازات باید با ایجاد قانون جدید برای پیشگیری از جرم و تسهیل تحقیقات اداره شود

8. Courts are far more comfortable with lawbreaking that is an inadvertent byproduct of law-abiding sites' workings, than they are with sites that, from the very start, take aim at the law.
[ترجمه ترگمان]دادگاه ها به مراتب راحت تر با lawbreaking هستند که یک محصول جانبی غیر عمدی از فعالیت های abiding قانون هستند، نسبت به سایت هایی که از همان آغاز، هدف قانون را می گیرند
[ترجمه گوگل]دادگاه ها با قانون گذاری بسیار راحت هستند که یک محصول جانبی غیرقانونی از فعالیت های سایت های قانونی است، از آنجایی که سایت هایی هستند که از همان ابتدا به قانون می رسند

9. Any units and individual do not get lawbreaking provision, use international couplet net to encroach the communication freedom of the user and communication secret.
[ترجمه ترگمان]هر واحد و فرد دارای مواد lawbreaking نمی باشند، از شبکه couplet بین المللی برای مقابله با آزادی ارتباط کاربر و راز ارتباطی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]هر واحدی و فردی از قوانین قانونی برخوردار نیستند، از شبکه ارتباطی بین المللی استفاده کنید تا آزادی ارتباطات کاربر و راز ارتباط برقرار شود

10. Lawbreaking companies and marauding journalists are a fact of life: they should be punished.
[ترجمه ترگمان]شرکت های lawbreaking و روزنامه نگاران غارتگر واقعیت زندگی هستند: آن ها باید مجازات شوند
[ترجمه گوگل]شرکت های لجبازی و روزنامه نگاران، به حقیقت زندگی می پردازند؛ آنها باید مجازات شوند

11. As new allegations of lawbreaking surface, journalism itself is reeking.
[ترجمه ترگمان]به عنوان ادعای جدید سطح lawbreaking، خود روزنامه نگاری بوی بدی می دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که اتهامات جدیدی در مورد قانون برابری می شود، روزنامه نگاری خود را به سر می برد

12. They have a pattern of lawbreaking, political manipulation, and obfuscation.
[ترجمه ترگمان]آن ها الگویی از lawbreaking، دستکاری سیاسی، و ابهام دارند
[ترجمه گوگل]آنها یک الگوی شکنجه، سوءاستفاده سیاسی و غفلت را دارند

13. Much as he was opposed to lawbreaking, he was not bigoted about it.
[ترجمه ترگمان]با این همه، با این که با lawbreaking مخالف بود، نسبت به این موضوع سرسختی نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]او با مخالفت با قانونگذاری مخالفت کرد، در مورد آن فداکاری نکرد

14. Money was included for intervention and family-help programs designed to keep lawbreaking youths from committing more serious offenses.
[ترجمه ترگمان]پول برای مداخله و برنامه های کمکی خانواده که برای جلوگیری از ارتکاب جرائم جدی به جوانان طراحی شده بود گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]پول برای برنامه های مداخله ای و کمک های خانواده طراحی شده است تا جوانان را از ارتکاب جرائم جدی جلوگیری کند


کلمات دیگر: